......
چه زود عصر هیجان مه و مهواره را پشت سر گذاشتیم. انگار نه بیست وپنج سال بلکه دوهزار و پانصد سال است به تعقل آمدیم.ورنه هر شش ماه یک بار باید هخائی میشدیم این نیست مگر اعجاز عصر ارتباطات و خرداندیشه . این صاحبان قدرت و یا مخالفان آن دیگر لشکر پیاده خیابانی نمی توانند به راه بیندازند اگر هم توانند با حیرت نگاه جهانیان ، دنبال میشوند. اگربزرگان اپوزان برای رای ندادن دلایل قابل قبول می آورند در طرف دیگرهستند کسانی که مستندات خودشان را دارند. به نظر می آید برای هر دو طرف سخت باشد متقاعد کردن اهالی فکر و رای را.زمانی با فتوای نجف بستر مشروطه پهن شد و هم زمانی رادیو bbc نه همه بلکه قسمتی از اخبار وهیجان انقلاب رابه همراه داشت حال چنین نیست هر شهروند حق دارد شب با مراجعه به امواج انترنت و مهواره متقاعد رای نباشد و صبح با تماس هم وطن دیگر خود و مشاهده عضو شورای شهر و سخنان نماینده دوره هفتم مجلس شهر خود مصرانه به رای دادن فکر کند. در واقع دیگر نمی توان رای یک شهروند آگاه را به آسانی بدست آورد .حال بسی باید ایده و فکر تحویل داد تا هم کلی مردم بخندند و یا متقاعد شوند باور نمی کنید به مبلغ پنجاه هزار تومان بیاندیشید که یک کاندیدا میتواند بدهد. یا شادی را در جوانان قسمت، یا اصلا به قول آن ظریف تا پشت بام ها را هم آسفالت میکند، و آن دیگر که مجبور شده وازه مقدس بسیج و سرداری را برداشته عنوان دکترا را یدک میکشد که از قافله مهندسین و دکتر ها عقب نماند . دوستان این همه تلاش برای بدست آوردن رای کافی نیست که آقایان رجال تلاش آن دارند . این همان خرد ورزی احاد مردم است رای بدهند یا ندهد و یا اصلامعترض باشند به رای.