|
با خاتمه یافتن انتخابات مجلس شورای ملی و مجالس ایالتی پاکستان،با فاصله کوتاهی از پایان اخذ رای به تدریج نتایج اولیه انتخابات فضای عمومی پاکستان را دگرگون کرده است. |
آقا انسان یک موجودی است ضعیف و دور از جان شما یک مقداری هم کم توچه، همین پاکستان بغل گوشمان، این قدر به مشرف بد و بیداد گفتند که حد ندارد، آی داد که دیکتاتور است نظامی است دست در حاکمان عرب دارد و توبره امپریالیست ها را می خورد و مردم را توی منگنه کرده دارد فشار می دهد و چه و چه.
نگو نه آقا مشرف یک پا دیمیکرات بود بیچاره عرضه یک بد اخلاقی انتخاباتی هم نداشت، شب رای گیری راست و طاق باز خوابید و سر صبح رقیب پیروز میدان شد، والله ماندم که چه عرض بکنم و بنویسم ، دیمیکرات بودن هم حدی دارد، ظاهرا آن امریکائی لاتینی هم( برادر چاوز) از این بد اخلاقی ها نداشت
وقتی پای رسانه ای می نشینی و چای و سیگاری هم در بغل و روبروی و دورغ و گاف های بعض مدیران بالا و میانی و پائینی را تماشا می کنی کاری از دستت بر نمی آید فقط می توانی کانال را عوض کنی و یا کتابی که چندین بار خوانده ای به دست بگیری که بعله ماهم اهل زوق هستیم و اهل فرهنک ار نوع کتبی اش. ولی یک هو می خوانی که یک عده کوهنورد جماعت به ارتفائی رفته اند و گرفتار برف و بوران و یک سازمانی و یا گروهی هم به دنبالشان ُ می فهمی که نه ماها هم کمک از نوع کانادائی و یا اورپائی و اصولا غربی هم داریم ُ ولی بعد یک روز میفهمی که نه این هم از نوع اولین های این دوره است
۲۷ بهمن ۱۳۸۶
آیت الله توسلی و مرگ ناگهانی اش در مجمع تشخیص مصلحت
امروز صبح نمیدانم چرا با احساس بدی از خواب بیدار شدم. خبرنگاری از ایسنا زنگ زد که از آیت الله توسلی چه خبر؟ میگویند در جلسهی مجمع تشخیص مصلحت فوت کرده است. داد زدم گفتم نه! خیلی با آقای توسلی دوست بودم. لطف ویژهای داشت. بعد از شنیدن خبر به آقا مجید انصاری که عضو مجمع تشخیص مصلحت است زنگ زدم. از این خبر پرسیدم. گفت بله؛ من در بیمارستان هستم. با آقایان صدوقی و موسوی لاری با سرعت به بیمارستان رفتیم. حسین و خانم توسلی آنجا بودند. خیلی بیشتر از فوت اقوامم گریه کردم. آقای مجید انصاری و بعضی دیگر از اعضای مجمع تشخیص در بیمارستان تعریف میکردند که امروز آقای توسلی به جلسه مجمع آمد؛ خیلی سرحال. سخنرانیش را خیلی بامتانت شروع کرد. مثل کسی که از رو میخواند. از راهپیمائی بیست و دو بهمن و شهادت مغنیه در لبنان در ابتدا حرف زد و بعد راجع به بیت امام و اهانتهایی که میشود صحبتش را ادامه داده است. از امام نقل قولهایی را خوانده است که امام سفارش بیت و کسانی که به ایشان خدمت کردهاند را نموده است. مجید انصاری میگفت من داشتم از صحبتهای آقای توسلی نتبرداری میکردم. دیدم صدای آقای توسلی نمیآید. نگاه کردم دیدم روی صندلی کناری افتاده است. آقای ناطق نوری که به بیمارستان آمدهبود میگفت دکتر ولایتی به سرعت ماساژ قلبی میداد ولی نبض تقریباً نمیزد. آقایان هاشمی رفسنجانی، محمدی گلپایگانی، دکتر روحانی، ناطق نوری، به بیمارستان آمده بودند که به خانم توسلی تسلیت بگویند. هاشمی رفسنجانی نمیتوانست جلو خودش را بگیرد و گریه میکرد. خانم توسلی در یک سال گذشته دو نوهی خود و عروسش را هم از دست داده بود و این غم جدید بود. بعد از مدتی آقای خاتمی با همسرش آمد. او هم گریه میکرد. قرار تشییع را گذاشتند. حسن آقای خمینی از قم راه افتادهبود که بیاید. منتظر ماندیم. نزدیک ظهر رسید. وقتی حسن آقا آمد و فرزندان توسلی را در بغل گرفت قیامتی شد. همه به حسن آقا تسلیت گفتند. خود ایشان هم خطاب به خانم توسلی گفت من فرزند آقای توسلی هستم. در این چند روزه دو جلسه طولانی در خدمت ایشان بودم. سه شب قبل آقای توسلی آمده بود منزل ما. دو نفر دیگر از دوستان هم آمده بودند. میگفت میخواهد روز شنبه در مجمع سخنرانی کند. با آقای هاشمی رفسنجانی هم صحبت کرده بود و وقت سخنرانی گرفته بود. متنهایی از سخنان امام را آماده کرده بود و خیلی از سخنانی که در اهانت به حسن آقا مطرح شده بود، حرص میخورد. همهی ما توصیه میکردیم که حرفهایش را در مجمع جوری مطرح کند که احساساتی نشود. بحث انتخابات خبرگان هم شد. کاندیدای تهران بود و از اینکه اتفاقاتی در انتخابات بیفتد که به نفع رقبایش کاری کنند، نگران بود. حسین فرزند خوبش همان روز پیش من آمده بود که حاج آقا را منصرف کنید. گفتیم حالا چه عجلهای در استعفا؟! خودش میدانست که در انتخابات سمبل اصلاح طلبان خواهد شد. نمیدانم چه بحثی پیش آمد که دست زد به قلبش و گفت خیلی اسرار آدمهای گوناگون کشور در این سینه است. حیف که همهی آن اسرار را با خودش به قبر میبرد. واقعاً هم بزرگترین پشتوانهی فقهی و علمی و دینی جریان اصلاح طلبی بود و خودش خیلی اصرار داشت که به هر شکل که میتواند به این جریان سیاسی کمک کند. دلیل اصلی همراهیاش با آقای خاتمی در همهی سفرهای داخلی، چه در ایام ریاست جمهوری آقای خاتمی و چه بعد از ریاست جمهوری همین بود. وقتی همیشه در کنار امام خمینی دیده میشد، میخواست اعلام کند بعد از امام خمینی آقای خاتمی را همراهی میکند تا این راه پویا و زنده بماند. پریشب هم رفته بودم دیدن حاج حسن آقا؛ در دفتر امام. آقای توسلی هم بود. خیلی بانشاط بود و پر از لطافت. حاج حسن آقا میگفت من به خواب اعتقاد ندارم ولی دو بار پشت سر هم به فاصلهی چند شب، قبل از جریانات اخیر امام را در خواب دیده است که امام با ناراحتی به حسن آقا میگفتهاند من را دارند از خانهام بیرون میکنند؛ چرا کاری نمیکنید. در جلسهی مجمع تشخیص مصلحت امروز هم ایشان داشته همین خواب را تعریف میکرده است که منقلب شده و میخواسته گریه کند و جلو خودش را گرفته است. فردا ساعت ۹ صبح جنازهی آیت الله توسلی که نماد یک عمر دفاع از اندیشهی مترقی امام خمینی بود از حسینیهی جماران تشییع میشود و در حرم امام خمینی، در کنار مرادش آرام می گیرد.