نقل از سایت امروز 84/3/29
دلم می خواهد به تمامی آن آقایانی که خواه خود را روشن فکر و یا سیاست مدار می نامند بگویم : های های ببینید، این است قهرمان اصلاحاتی که می گفتید،این است آن رستم و زالی که وعده داده بودید، که آرمان گرا نیست، واقیت گرا است، این شخص اسوه و سمبل مقاومت دموکراسی است، این شخص لیدر انسان های مسالمت جو است، این شخص ما را از کوچه های تنک استبداد عبور خواهد داد، این شخص حقوق ما را در برابر اورپا و آمریکا صیانت خواهد کرد، این شخص در آورد گاه کیهانیان و سیمائیان حریف را دو خم خواهد کرد. هیهات، که این قهرمان و دلاور شما را مردم عوام که ما باشیم زود تر از شمایان شناختیم. آقایان، باور کنید کم آوردید. آقایان با شما هستم با شما مشارکت چی ها و سازمان چی ها با همه شما یقه سفید های که در مدیریت میانه، پست های کشور ،برای تمام فصول جا خوش کرده اید، نه شما اشتباه کردید ، ما شناخت بیشتری از لیدر و خود تان را داریم ، او اهل مبارزه نبود ، ما می شناختیم، شما غافل بودید، شما، قبول بفرماید که در همان قدم اول با انتخاب ایشان باخته بودید ، ایشان اهل این حرف ها نبود، شما به عمد که نه، در قدم اول اشتباه فرمودید، می گوئید نه ، به این آخرین فرمایش ایشان دوباره توجه کنید( در مرحله دوم انتخابات شرکت نکرده و از کسی نیزحمایت نمی کنم) آقا این حضرت می دانید چه می گوید به طور تلویحی اینکه ای شما تحریمیان زود تر از من فهمیدید، خربوزه آب است.این فرمایش آخری آآ معین، غیر تفسیر بالا معنی دیگری ندارد و ان اینکه اصلا ایشان از اول هم به راهی که می رفت اطمینان نداشت.ایشان از چه چیزی دلخور شد؟ از نحوه انتخابات یا از نحوه شمارش ؟یا اصلا از نحوه های که ما از بیان تمامی آن ها درکی نداریم ؟ تمامی این نحوه ها را خیلی ها زود تر از ایشان وتمام تیم های پشتیبان ایشان فهمیده بودند.حضرات مشارکتی و سازمانی و تمام مردانی که به عنوان نمایش دموکراسی به صحنه آمدند، منتظر این پرده آخری نبودند، که با رای آحاد ملت نمی توان بازی کرد، چون عوام خیلی از قبل، آقایان را فهمیدند.دکتر معین اهل این حرف ها نبود، شما به اجبار آوردید ، یعنی ایشان بعد حکم حکومتی میخواستند بروند، شما نگه اش داشتید، برای همه آمال و آرزو هایتان، این جفا بود به بعض ملت ایران ، چون مسئول تمام این سرخوردگی های سیاسی ملت شما ها اید.والا این آقا معین،با این حرف آخرشان می گوید که من قائل به دموکراسی و این حرف ها نیستم، یا من یا هیچ کس، پیام روشن است ، ای کاش شما هم می گرفتید. ولی باور کنید باز هم ایران برای ایرانیان را برای پست های خودتان می خواهید.شما درد نان ندارید، تمام درد تان میز و مقام است ، که تصور می کنید باد خواهد برد، نه ،خدا را چه دیدید شاید باشند کسان آن طرفی، که شما را درک می کنند ، بالاخره زندگی سیاسی نان قرض دادن هم می خواهد، شاید شما ها بهتر از ملت ها به درد اینان بخورید.
استاد محترم جناب آآ مسعود مقاله ای نوشته اندو اشاره ای زیبا به نمره آن دانش آموز شهریوری شده، که مدیر در قبال حرف پدر گفته، که بخواند در شهریور با نمره چهارده، دیگر معلم نتواند با کسر نیم نمره، ردش کند.
این خاطره مرا یاد چوانی برد، که چه بسیار خاطرات شیرین داشتیم با مربی کشتی خودمان،خدا رحمت کند.
ایّامی در یک تورنمت دبیرستانی با نا داوری یکی از داوران باختی در حد یک شرمندگی را داشتم، شاید در ورزش های انفرادی تمام مسئولیت برد یا باخت متوجه یک نفر می شود ،و آن یک نفر هم همان ورزشکار است.
بله در توجیح این شگست ،اولین حرفی که از دهنم در آمد، نا داوری بود، که یک مرتبه فریاد آآ مربی که همان آآ معلم مان باشد، به آسمان رفت، و در حالی که از دستان خود برای فهمیدن من استفاده می گرفت و داد می زد، گفت : ای بابا تو یه خم حریف را بگیر ، بعدش دو خم کن یه یا علی هم بگو بعد بزن تو تشک، تا حریف چراغ های مهتابی سقف را طرف بشمارد، داور کدام ..... است که بتواند ناداوری کند.
بله در دوم خرداد ساعت ده صبح فردایش رقیب آآ خاتمی تبریک گفت اصل به شمارش هم نمی رسید، اگر چه فقط از نظر آماری مهم بود.
من به قول آن معلم کشتی مان ،نظر و حدیث آقایان مشارکتی را قبول ندارم ، که در اصل نیازی نیست، اگر برک رای در منقار مرغان هوا بود و بارش می کرد ،کسی را یارای تحمل نبود، به باورم، این بار را قبل از روز بیست و هفت خرداد باخته بودیم، خود آقای معین، نیت درونی خود را گفتند (در دور دوم نه رای می دهد و نه از کسی پشتیبانی می کند) ایشان نمی تواند لیدر اصلاحات باشد، او از اول هم با قهرمان بودن بیگانه بود.