در صحنه مبارزات آزادی خواهانه ایران، خیل عظیمی،از انسان های والا هستند ، که فریاد آن ها در گلو ماند و صفحه های پر رنگ تاریخ بس بیرحمانه سعی در محو آن دارند، گاه سهو و گاه به عمد، نسلی بعد از وقایع مشروطیت ایران در لایه های اجتمائی شروع به رشد و نما کرد.،مثل سایر اقشار ،گوئی عدم اعتلای شخصیت درونی خود را در محو نمودن هر آنچه که عزیز سلایق انسان آذر بایجانی عموما و قشر روشنفکری آن خصوصا بودند،سعی در تخریب شخصیت های تاریخی و یا تحقیر نژاد و مذهب بر آمده است .
یکی از رجال عهد دوره اشغال آذر بایجان توسط روس های تزاری مردی به کسوت روحانی میزا علی آقا ثقه الاسلام است.
پیشوای شیخیه ،باز مانده ای از فرق مذاهب اسلام عهد فتح علی شاه قاجار، که شیخ احمد احسائی از مجتهدان بنام عصر خود. حضرتش مورد توجه عام ، و آزادی خواهان مشروطیت بود.
از سال 1280 به ذعامت شیخیه بعد از مرحوم حاج میزا شفیع تبریزی رسید. و از همان ابتدا سعی در دور نگه داشتن برخورد های سطحی قشریون را داشت.و در بهار سال 1288 بعد از قحطی تبریز دو بار از تبریز به قریه باسمنج رفته و به محمد علی شاه قاجار تلگراف جهت ارسال خواربار و قوای دولتی را کرد و علت عزیمتش به آن قریه اشغال نظامی تبریز بود.
در نوشته سید احمد کسروی آمده ( انچه به بزرگی این مرد را می نماید خود داری گردانه او در گونسولخانه و باغ شمال بود)
در نقل و قول است.
«چرا جلو گیری از مجاهدان نکردی»
«از نیرو و قدرت روسیه واقفم و در حقیقت نیز دارند ، و در باره جنگ ، شما به ما تحمیل کردید و گرنه کسی طالب آن نیست»
بعد میلر متن تلگراف ایشان را به محمدعلی شاه نشان داد.
«این تلگرام برای چیست که به شاه نوشته اید»
« همه ما رعیت شاه هستیم و این حق ماست که با شاه خود سخن بگوئیم و استمداد کنیم»
در حال کنسول نوشته ای که قبلا آماده کرده بود به شیخ نشان داد . خواست ایشان مهر و امضا کند مبنی بر آغاز جنگ توسط مجاهدان و اهالی تبریز و روسیان نا گزیر از جنگ.
« این ها همه دروغ است شما جنگ را آغاز کردید»
و در نامه دوم متنی بود که شیخ از دوستی در ارومیه میخواست که بر ضد اشغال روسیه قیام کنند. و شیخ متن نامه را به خود منتسب و کتمان نکرد.
شیخ مرحوم ثقه اسلام فهمیده بود که به وسیله این نامه دولت روس از خیلی از درد سر ها خود را در نزد دول دیگر می رهاند.
وسعی کنسول بی نتیجه ماند و ایشان را به زندان باغ شمال تبریز و اعدام تهدید،و شیخ در گفته خود پایداری می کرد.
بالاخره به همراهی چندین سالدات روس به آن محل اعزام و یک روز بعد در ظهر عاشورا حسینی به همراه ده تن دیگر به دار زدند. خدایش رحمت کند.
حال اگر به نسل موجود به عمد از این جان فشانی های غریبانه نگویند و ننویسند، چه باک که ثبت است در جریده عالم دوام ما
منبع:
تاریخ هیچده ساله آذر بایجان به قلم احمد کسروی