رد تئوری کم حافظه ای ایرانی

من خیلی با این تئوری که ملت ایران حافظه تاریخی ندارد، خیلی موافق نیستم . اگر ایرانی در مواقعی آرام و لطیف اجازه می دهد توفانی بدون اینکه از ریشه اش بکند از کنارش عبور کند، اصلا به کم حافظی اش مربوط نیست.اگر قلدری با لطایف الحیل جهت دوام قدرتش ملوّن می شود ، دیگر حافظه ضعیف و قوی موضوعیت ندارد، اگر مجنون قدرتی در کمال نکبت در گوشه ای از دنیایش در بستر مرک است و ایرانی جوان مرد، آب در حلقومش می نهد ، این نامش انسانیت است، نه صرف حافظه. این تئوری را- باورم کسانی از نوع شاهی بیشتر استفاده می کنند، تا هم سر گوفت زده باشند، به مدارای ایرانی جماعت با حاکمان وقت، که چطور گذشته تک تک بازی گران اصلاحی را نمی شناسند،و هم اینکه قدر شاه قدر قدرت را نمی شناسند، پس بکشید ای سختی ها را.

نه اصلا نمی فهمم این پدیده کم حافظگی بنی بشر نوع ایرانی را،حتما عده ای با حجب حیا ایرانی جماعت اشتباه کرده اند

زیاد دوست ندارم بشمارم همه بی تدبیری های و بی عملی های و گاها مغرض عمل کردن عده در دهه های قبل ، که اکنون در حاشیه جامعه سیاسی در کناری به تکمیل مدارک تحصیلی مشغول شدند.به امید چهار سال بعد می نشینند.

و یا کسانی که حال با دوپینک رانت های مالی و سیاسی به قدرت رسیده اند ، از هم اکنون باید

 

فکر محتوای صندوق چهار یا دو سال دیگر را به کنند.بعد به تئوری حافظه ملت کلید نکنند.

شاید هم طبق این تئوری جعلی است که وقتی بعضی از آقایان را از در مدیریت جامعه بیرون می کنی از پنچره می آید، که چی، حافظه ملت ضعیف است.

نویسنده یا سیاست مدار  یا مدیر بی لیاقتی را که چندی در مسند قدرت و رانت دولتی بود ، با نزاکت ملی به کناری می زنند ، می رود دوباره با عمر و زید می سازد ،که چه ، شاهد می آورد حافظه این خلق خدا را.

اگر شبانه شاهی قدر قدرت را که کبیرش می نامند به تبعید می برند و خلقی خموش نظاره گر این تحول ، خموش بودن از این نوع خود قوی بودن ذهن است.

اگر سالی به پنجاه و هفت می رسد،و شاهی گریان در پای پلکان هواپیما، و ملتی خود شیفته به دیگری آن سان پایگوپ، این انتظار قصاص است ،کم حافظه گی اصلا نیست.

از این دست در ربع قرن در ایران نیز شاهدش بودیم ، که خدای ناکرده اگر ادامه دهم کار با منکرات و عسس است .

آنانی که در همین رای اخیر،

 چهره های نامنتخب را دیدن از این دست است .

این هموطن های ترک در یک جهش فرهنگی و سیاسی در این صده تاریخ اخیر بیشتر ین رجال فعال و تاثیر گذار و حتی بیشتر هزینه اصلاحات را داشته است . از اولین گلوله ای که به سوی استبداد رفت تا همین اواخر شمار کسانی که به صورت فیزیکی رد و از صحنه خارج شده بیشترین آمار را دارند ، حال وقتی در براندازی نظام کنونی هیج صدای در هم صدای لوس آنجلسی ندارد ، همین ساکنان آن سوی آب ها حق دارند به گویند که آذری ها حافظه تاریخی ندارد ، حال آنکه این خود یک ذهن قوی است.

چرا یک آذربایجانی به دنبال هخا بیفتد، چرا را باید به فراخان های از آن دست لوس آنجلسی لبیک گوید، مگر این شاهی- ها کم خونخواری در این سرزمین  انجام داده اند . آن گشتار وجیع بعد ا ز بیست و یک آذر  و اعدام های آن باید از نظر می رفت ؟، یا آن تبعیض فرهنکی؟ یا آن زندانی های منور الفکر فقیر که در گوشه گوشه زندان ها مردند؟ باید هم در حافظه نگه داست.

اگر پایش بیفتد برای تک تک اصلاح طلب های کنونی که در مصدر کار های ربع قرن بوده اند کیسی دارند ،که اصلا قابل بخشش نیست و اگر هم باشد ،نباید دیگر در حاکمیت فعلی نقش تعین کننده باشند.

حسن بانکی

 

نظرات 1 + ارسال نظر
هم آوا چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:19 ب.ظ http://www.hamava005.blogsky.com

دعوت وبلاگ نویسان برای حمایت از گنجی
اپوزیسیون وبلاگ نویسان، از همه دوستان وبلاگ نویس دعوت می نماید که برای حمایت از لیدر مبارزات سیاسی ایران، به طور همزمان در روز بیستم مرداد ماه در وبلاگ های خود تیتر مذکور را منعکس نمایند:
{وبلاگ نویسان ایران خواهان آزادی اکبر گنجی و حمایت از خانواده وی هستند}
و برای حمایت از هموطنان کرد نیز تیتر زیر را برای 27 مرداد ماه فراموش نکنند:
{وبلاگ نویسان ایران از هر قومیت و آیینی، حمایت خویش را از هموطنان کرد اعلام می دارند}
و تا آن روز با فرستادن ایمیل برای دیگر وبلاگ نویسان ایران، آنها را از اقدام خویش مطلع نموده و همچنین ایمیلهای خویش را در همین زمینه به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ارسال نمایند:
ngochr@ohchr.org
پیروز و سربلند باشید
فردا را فراموش نکنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد