سخن جمعه ةةةةةةةةةةةةةةةةةةة بانکی

                                                                        .....................................................هم آنهائی که به تحریم این انتخابات فرمان دادند و هم آن های که از ترس باز گشت به تفّکر بیست و اندی سال به دامن آقائی که با هشت سال متمادی ریاست جمهوری و ریاست مجلس جامعه نه فقیر مادی و بل معنوی را به سکون فکری واداشته بود ، هرگز در مخیله شان تصور آقای احمدی نژاد را نداشتند .(طرح های پیچیده) را هم هرگز، ساده می گویم اگر سیاست مداران  و جامعه شناسانی چون باز ماندگان دولت مرحوم بازرگان و غیر مرحوم مشارکت چی ها و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ها اگر لایه های رای دهنده گان شهری و جامعه روستائی را نشناسند و به قولی جریان شناسی مدیران اجرائی انتخابات را هم ، به چه درد می خورند، اگر چه هزاران باند و تن کاغذ روزنامه و کتاب را انتشار دهند و در آخر سر هم خود نوشته خود را نخوانند و تر جیح به دهند توده حاشیه نشین و یا قشر لایه های اجتمائی شهری و روستائی به نسخه های پیچیده آن ها عمل کنند و باز آزموده را به اقتدار رسانند .نه اینکه همین هموطن خو را نشناخته اند ،بلکه توان خود وخود را هم چنین.حد اقل در دوران تبلیغات های ریاست جمهوری بایست به نظر حقیر از توسعه و تلاش حامیان و هم چنین هوادران انتخابی آقای کرّوبی باید به خبط خود پی می بردند ، همان طوری که مسئولین انتخابات آقای هاشمی رفسنجانی مبالغ هبه را به یک صدو بیست پنچ هزار توان رسانیدند.

می خواهم گفته باشم که کادر تبلیغاتی آقای هاشمی درد را فهمیده بودند و روایت افتادن دو ریالی را هم ، ولی هیهات از درک هوادران توسعه سیاسی.

در یکی از سخنرانی های انتخاباتی آقای معین راقم این سطور بودم، و از وضع سالن و اجتماع هوادران و گفتار بی سر و ته مسئولین و باری به هر جهت این گروه ،خود را به شگست این نمایش گونه آماده کردم.وغریب اینکه همه حضار در موقع اجرای سرود ایران به پا خواسته بودند الا آقایان منتظر الوزاره ها. و با یک تفخّر خاص به صندلی ها لم.

دوستانی که می گفتند شاه صدای انقلاب را شنیده بود و تسرّی می دادند به حاکمیت کنونی اگر نگوئیم که در جهالت اند بلکه گمانشان نادرست است و خود نوشته بودند که آزادی خواهی صور اسرافیل و گنجی برای آن یک هزارم باسواد جامعه است ، نه به نهصدو نود و نه نفر باقی مانده.وقتی سخن از نخواندن نوشته خود است ، یعنی همین ، درد هزار منهای یک نفر جامعه را در ک نکردند و به سوی انحراف فکری و عقیدتی سیاسی شدند ، و برای ایشان هم کامنت گذاشتم که و استاد محترم کار روز نامه نگاریی صنفی است و سیاسی اندیشی حزبی یک روایتی دیگر.

ما ها در بطن همین جامعه که شما ها انتطار دارید اصلاح کنید جای گرفته ایم  همیشه باید در درون پیچیدگی های اجتمائی نه از سر کلاس دروس آکادمیک، بلکه خود در توده مردم بود،یک بار گفته ام که اندیشه های سیاسی بر پشت ایرلاین های مهاجرت به درد ترن فنلاند می خورد و جامعه پس از جنک روسیه نه به قفل طرح های پیچیده انتخابات ایرانی جماعت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد