یادداشت
ساده زیستى تشریفاتى
مصطفى ایزدى
«ضرورت» از جمله ارزش هایى است که هر انسان عاقل و متعادل به آن توجه بایسته و پیوسته دارد، به ویژه کسانى که در اداره جامعه مقامى بلندپایه و اثرگذار دارند، بیش از دیگران باید به «ضرورت» توجه کنند. این گونه افراد، در بهره گیرى از امکانات در اختیار، یا رفتار مدیریتى اگر به ارزش «ضرورت» اعتناى جدى داشته باشند، قطعاً از گرفتار شدن در دام بعضى عوام فریبى تبلیغاتى، یا ریاکارى هاى بى عاقبت مصون مى مانند و بازى ما به ازاى «به به »ها و «چه چه»ها را نمى پسندد. تبلیغات رسانه اى محافظه کاران، یکى از دستمایه هاى مردمى نشان دادن سران جدید دولت را ساده زیستى _ به مفهومى که خود تعریف مى کنند _ جلوه مى دهند. ساده زیستى و مردمى بودن مدیران _ بدون هیچ ملاحظه اى _ یک «ضرورت» و در نتیجه یک «ارزش» است. اما این ساده زیستى باید مفهوم واقعى داشته باشد تا بتوان آن را «ضرورت» پنداشت. از جمله نمى توان ضرورت هاى دیگر را که بعضى ساده انگاران آن را تشریفات نام نهاده اند، به بهانه مردمى بودن کنار گذاشت، چرا که نتیجه اى جز یک نوع ساده زیستى تشریفاتى نخواهد داشت.
برخى در حاشیه سفرهاى رئیس جمهور جدید، اشاره هایى به نوع وسیله سفر و حتى غذاى وى و همراهانش دارند تا مقایسه اى بین دیگران داشته باشند و نشان دهند، مى توان از تشریفات فاصله گرفت و... راقم این سطور به ساده زیستى و پرهیز از تشریفات خو گرفته و ساده زیستى واقعى را ارج مى نهد، اما در ارتباط با این نوع تبلیغاتى که براى رئیس جمهور مى شود، چند نکته را یادآورى مى کند: آیا اختصاص دادن بعضى امکانات و وسایل براى تسریع در امور مسافرتى رئیس جمهور تشریفات زائد است یا یک ضرورت؟ مثلاً آنان در ارتباط با سفرهاى داخلى رئیس جمهور وانمود مى کنند که وى از هواپیماى اختصاصى استفاده نکرده و مثل سایر مردم با هواپیماهاى معمولى مسافرت مى کند. معنى این تبلیغ این است که هواپیماهاى اختصاصى موجود در کشور، هم تشریفاتى است و هم بى ارزش و ضدارزش. من به برنامه ریزان سفرهاى رئیس جمهور عرض مى کنم که اگر قرار است سفرهاى وى مثل عموم مردم باشد، نباید از هواپیما استفاده کند، چرا که در ایران بیش از ۹۵ درصد مردم از اتوبوس، قطار و سوارى براى مسافرت استفاده مى کنند. لابد خواهید گفت که در اینجا استفاده از هواپیما یک ضرورت است. درست هم هست. در این صورت استفاده از هواپیماى اختصاصى هم یک ضرورت است. چرا که در استفاده از آن، لازم نمى آید براى هر سفر ۴۰ ، ۵۰ بلیت مسافران عادى را _ که به هزار زحمت تهیه کرده اند _ لغو کرد و رئیس جمهور و اطرافیان را جاى آنان نشاند. چه ضرورتى دارد که یک یا چند هواپیماى اختصاصى در پارکینگ فرودگاه خوابیده باشد و از جاى مردم _ که نوعاً کارمندان دولت و براى ماموریت ادارى گرفته شده است _ استفاده کرد؟ شما مى توانید هواپیماى اختصاصى را در اختیار سفرهاى رئیس جمهور قرار دهید و صندلى هاى خالى آن را به متقاضیان عادى بفروشید. اگر فکر مى کنید که استفاده از هواپیماى اختصاصى یک تشریفات است، بگذارید مردم معمولى هم از این تشریفات استفاده کنند. در این ارتباط مى توان پاویون دولت در فرودگاه هاى کشور را هم مثال زد. اصرار این است که به مردم بفهمانید: مردمى بودن رئیس جمهور یعنى پرهیز از استفاده از پاویون. و رفت و آمد از درهاى ورودى و خروجى عادى نه تنها هیچ ارزشى نیست، بلکه برعکس در کار عادى مردم نیز اخلال مى شود. در سفرى که آقاى احمدى نژاد و همراهان به مشهد داشتند، به دلیل همین دیدگاه که وجود پاویون و خودرو اختصاصى و راه اختصاصى تشریفات زائد و ضدمردمدارى تلقى مى شود، چندین ساعت تردد مردم در حوالى حرم مطهر دچار وقفه شد و مردم از کار و زندگى عادى بازماندند بدون اینکه رئیس جمهور و همراهان در عادى رفت و آمد کردن، نفعى به مردم رسانده باشند یا مشکلى از آنان را حل کرده باشند. در سفر چند روز قبل رئیس جمهور به قم به دلیل تردد عادى وى از میان مردم و تجمع علاقه مندانش آنگونه که جراید محافظه کار نوشتند، آقاى احمدى نژاد با دو ساعت تاخیر به محل سخنرانى رسید. شما تصور کنید به مدت دو ساعت ده ها نفر از علما و روحانیون قم در سالن منتظر رئیس جمهور نشسته باشند و همه برنامه ریزى ها به هم بریزد، چون اطرافیان وى مى خواهند بار احساسى و تبلیغى این سفر زیاد شود. آیا این یک ضرورت است؟ خط ویژه اتوبوس که در خیابان هاى اصلى شهر هاى بزرگ در نظر مى گیرند براى این است که کار مردم زودتر انجام پذیرد یا براى اتوبوس هاى شرکت واحد تشریفات زائد قائل شده اند؟ مردمى بودن و ساده زیستى باید در عمق روح و اعتقاد انسان باشد نه اینکه با این پدیده هاى ارزشمند تجملاتى برخورد شود. چرا سفر هیات رئیس جمهور به نیویورک- که بعضى از افراد هیات یک سفر تشریفاتى زائد انجام دادند- با یک هواپیماى اختصاصى صورت گرفت؟ چرا مثل بقیه مسافران ینگه دنیا با هواپیماى متعدد کشور هاى متعدد را نپیمودند؟ بدیهى است که این سفر مستقیم از تهران به نیویورک و با هواپیما هاى اختصاصى یک «ضرورت» بود. در عصر ارتباطات گسترده تصویرى و عصرى که رسیدگى به امور همه مردم از طریق تشکیلات و سازمان صورت مى پذیرد، ضرورت دارد که مقامات بلندپایه وقت را به مدیریت کلان بگذرانند تا شائبه و شایعه دیگر به اذهان ننشیند. لذا بدون اینکه مرز بین ضرورت و توجیه را نادیده بگیریم، ضرورى است اینگونه تبلیغات پایان پذیرد و به کار اصلى مردم پرداخته شود.
شرق ۸۴.۷.۱۷