به یاد فیلم و نمایش نامه مصدق

نفس اینکه نام دکتر محمد مصدق به تاریخ مبارزات ملی ایران عزیز پیوسته است خیلی ها را می تواند درد آور باشد،نخست طبقه فئودالیستی که به رغم چپاول اجدادشان و نوکری سفارتخانه و پابوسی شاهانی که خود نیز آستانه بوس دیگران بودند.دویم کسانی که عکس مار بر دیوار کشیدند و قومی را فریب وسّوم روشنفکرانی که  قهرمانی را به استوره ها باز می گردانند،چون خود را توان و توشه نیست ، که مثل گرگ ها ،جهت دریدن هم دوره نشسته اند.در این سال ها هر که به نوعی در مدح مصدق قلم زده ناگزیر قهرمانش خوانده.اگر صد یک این مدعییان قلم و آزادی در عصر مصدق کبیر بودند او را صد بار بد تر از حزب توده و بلکه کاشانی ها به زمین می زدند، مصدق یک عمر املاک پدری و مادری را سّد جو نمود حضرات اپوزان وجه تابیعت بیگانگی را،اگرمصدق حقوقدان برجسته بود خیلی ها حقوق دان هاوائی...اند آن هم تنها به خاطر استفاده از مزایای دولتی و کارمندی اش و شاید برای دوره های انتخاباتی دیگر - هر که از راه می رسد عنوان دکترای و فارغ التحصیلی را دارد آنهم از دانشکده  شاخ تپه های برره . آقا مصدق حقوق می دانست چون خوانده بود اگر قیاس به نشینیم که زمانی در کشور هزار به یک اسم خودشان را نمی توانست بنویسد
یادمان باشد هر یک از مدعییان فعلی آزادی می تواند خود یک آقا مکی ثانی شود. مگر نه این که سرباز نفت مکی مثل حضرات اپو زان فعلی در فکر ان ( ان رجلی )خود بودُ و مگر نا اینکه دکتر بقائی همین حرف های را می زد که آقایان لوس آنجلسی می زنند.
همین احزاب رنکارنگ آزادی خواه خود به تنهائی ادعائی فراگیری مثل حزب توده را دارد.هر چند که توان تشگیلاتی آن حزب اکنون هم مثال زدنی است آن هم بعد نیم قرن.کسانی که به عافیت نشسته اند حق ندارند فرهنگ ضد قهرمانی را توسعه دهند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد