شاید خیلی از جوانان داخل کشور وقتی به زندگی دوستان و خویشان و یا سایر کسانی که در خارج از کشور هستند می نگرند، آن را یک زندگی راحت و خارج نشینان را فارغ از هر مشکلی میپندارند و احیاناً آن ها که نمیتوانند این مسیر را طی کنند به خارج نشینان با نگاهی همراه با حسرت و یا کینه مینگرند.
در حالی که باید به مشکلات آنان نیز توجه کرد. شاید چند ماه اول زندگی در خارج، جاذبههای مختلفی برای افراد داشته باشد. اما وقتی دوریها آغاز میشود، وقتی که در خیابان، مدرسه، دانشگاه باید پاسخ چیزهایی را بدهند که به آنها مربوط نیست، وقتی احساس میکنند این جا خانهی آن ها نیست و کسانی که در خیابان، اتوبوس، فروشگاه او را میبینند به عنوان یک خارجی که آمده امکانات آنان را بگیرد نگاه میکنند و وقتی برای گذران روزگار باید اذیت شوند نمای سخت زندگی در خارج از کشور رخ مینماید.
من نه خارج بودن را بد میدانم و نه خوب. اما میخواهم بگویم که آن ها که به هر دلیل، به اختیار یا به اجبار در خارج از کشور زندگی میکنند نیز مشکلات فراوانی دارند و باید مشکلات آنان را درک کرد.
اصلیترین مشکل آرزو داران زندگی در خارج را هم در احساس عدم امنیتهای مختلف میدانم. حتی اگر امکانات گوناگون آنان از خارج نشینان بیشتر باشد اما «احساس» عدم امنیت که از عدم امنیت بدتر است، آرامش را میگیرد و آرامش مهمترین عنصر راحت زندگی کردن است.
در نهایت باید همه بتوانیم مشکلات یکدیگر را درک کنیم و به یکدیگر نگاه کینه توزانه نکنیم. نه بودن در ایران ارزش است و نه بودن در خارج از ایران.