توفیقی دست داد تا بشنوم افاضات ساکن کنار رود خانه تایمز و اریزونا را در صدای یاران و به قولی رادیو تصویری یاران را . حقیر فکر می کردم این دشمن یابی و همسایه ستیزی مخصوص دولت های پوپولیستی و از این قماش است ،نگو که ممکن است به تراوش های آقایان صد البته روشنفکر جماعت اپوزانی هم مربوط باشد که هر از چند گاهی به دولت مردان اقتدار حاکمیت آدرس غلط می دهند. قضیه از این قرار است که آقای نوری زاده در ادبیات سیاسی شان ایرانی ها را نه از ترفند های سرمایه ای غرب و نه از نفت خواران خارجی و داخلی و نه از تهاجم فرهنگ های مصرفی فکری و بر باد ده اعراب حاشیه خلیج و نه لشگر کشی امریکائی و نه از غارت منابع ملی توسط شرق زرد از نوع کره ای و ژاپونی و چینی،و نه ادعای ارضی جزایر سه گانه شیوخ اماراتی بلکه از کشور آذربایجان تازه استقلال یافته می ترسانند ، که ایرانی چه نشته اید که فرزند حیدر علی اف مرحوم یعنی الهام علی اف غیر مرحوم سخت می کوشد که آذربایجان را جدا کند و چشم طمع به تمامیت ارضی شما دارد ، واقعا که ...بعضی ها ......واقعا هاا مثل خر می مانند.
یاد فرمانده آموزشی دوران خدمت سربازی مان به خیر هر وقت خطائی از ما سر می زد دوست نداشت به بچه ها حرف زشتی بزند و دشنامی بدهد فقط تکیه کلامش بود که می گفت : واقعا که ....بعضی ها واقعا هاا مثل خر می مانند.
باز مثلی است در آزربایجان که اگر عاشیقی ( همان نوازنده دوره گرد که در مراسم شادی و عروسی اشعار حماسی و عاشقانه می گوید و خلقی را شاد) شعری برای ادامه برنامه اش پیدا نکند و یا ترانه ای از یادش برود به همراه ساز که شش و هشت می نوازد می گوید دامبلما جان دامبلما جان دامبلما جان..... رویم به دیوار رویم به دیوار یعنی اینکه چطوری بگویم حیا هم خوب چیزی است