آقای ناصر پور پیرار

محققی توانا و شجاع است حرفی تازه برای گفتن دارد . حال نوبت داریوش و کوروش بازان است که جوابی داشته باشند و تا کنون نیز نتوانسته اند جز سفسطه سخنی بگویند. چقدر دلم می گرفت وقتی از اوقات کودکی که تاریخ باستان شاهی را می خواندیم.هزار بار نوشتند و در ذهن کوچک مان با میخی به ابعداد نمره مدرسه که حالیمان کنندتاریخ دوهزار پانصد سالی که داوزده قرنش سکوت بود و بس.

حسن بانکی	دوشنبه 25 اردیبهشت1385 ساعت: 1:1
آقای پور پیرار سلام قبلا کتاب های منتشره شما را خوانده ام و به نظرات قابل توجه تان ارج می نهم و خوشحال هستم که به وبلاک خوبتان رسیدم امید وارم همیشه خدا زنده باشید و ما هم زیر سایه خدا از نوشته های شمای دانشمند خوب استفاده بهتری کنیم

ناصر پورپیرار

دوشنبه 25 اردیبهشت1385 ساعت: 8:2

سلام آقای بانکی. از مرحمت شما ممنونم. در فضای خالی از عقلانیت و پر از دشمنان متعصبی، که تن به هیچ دیالوگ منطقی نمی دهند و از رویارویی و پرسش و پاسخ می گریزند و بلند گوهای ملی و فرهنگی شبانه روز در دست دروغ بافان در باب ایران و اسلام می گردد و برای ادامه ی انتشار این تحقیقات مانع می تراشند و عملا همین وبلاگ برای گفت و گو با خردمندان باز مانده است که هر روز با تهدید های مختلف نیز رو به روست، وظیفه ی میهن پرستان طالب بازگرداندن وحدت ملی و منطقه ای و اسلامی، جز تبلیغ نفر به نفر راهی نمانده است. کاری که هر موافق این مباحثه ی نسبتا تازه درگرفته، به اجرای آن در تمام محیط های کار و آموزش و ورزش و تفریح و نشست های خانوادگی و عروسی و عزا و مراکز خرید و آرایشگاه ها و هر کجای دیگر که فرصتی فراهم است، موظف اند. تا خدا چه خواهد.