نوشته ای از آقائ صادق زیبا کلام واقعا به خواندن اش می ارزد

Tue   06 11 2007   10:50


صادق زیباکلام: من فکر می‌کنم اشغال سفارت و ضدیت با امریکا هیچ چیز جز ضرر نداشته است.
ضرر ضدیت با امریکا


صادق زیباکلام گفت: من فکر می‌کنم اشغال سفارت و ضدیت با امریکا هیچ چیز جز ضرر نداشته است.

به گزارش فارس، صادق زیبا کلام عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در نشست "روز سیزدهم" که بعد از ظهر امروز یکشنبه در دانشگاه تهران برگزار شد، با بیان اینکه صحبت کردن از ۱۳ آبان مشکل است، گفت: برخی حرکتهای یک ملت با افسانه، احساسات و حماسه گره می‌خورد و برای همین تجزیه و تحلیل آن دشوار می‌شود.

زیبا کلام در ادامه افزود: صحبت‌های خانم ابتکار سؤالات زیادی را در ذهن من ایجاد کرد، وقتی ایشان می‌گوید ما دانشجویان با حرکتمان انقلاب را بیمه کردیم و اینکه آن روزها فرصتی پیش آمد که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری برگزار و قانون اساسی تصویب شود، یعنی اینکه اگر سفارت تسخیر نمی‌شد نمی‌توانستیم این کارها را انجام دهیم؟

وی با بیان اینکه من قصد ندارم به همه سخنان خانم ابتکار پاسخ بگویم، گفت: وقتی به چند ماه قبل از حادثه برگردید می‌بینید که آمریکا مستحکم در کشور مستقر است، گارد شاهنشاهی، ساواک و خود شاه هست اما مردم انقلاب می‌کنند همه چیز از هم می‌پاشد، پس آن زمان که آمریکا قدرت داشته‌ هیچ کاری نتوانستند بکنند، زمانی که همه چیز را از دست داده بودند، چگونه می‌توانستند اقدامی انجام دهند؟

زیباکلام در ادامه افزود: از زمانی که اولین حرکتهای اعتراض از اواخر سال ۵۵ شروع شد تا روز ۲۲ بهمن ۵۷ متوجه می‌شویم که در این مدت آمریکایی‌ها سرگردان بودند که چه اقدامی باید در قبال ایران انجام دهند؟ از شاه حمایت کنند یا افزایش اصلاحات در ایران را بخواهند؟

وی با بیان اینکه جناحی در آمریکا خواستار حمایت از شاه و مستحکم کردن موقعیت او بودند، گفت: آنها همچنین معتقد بودند که پس از استحکام رژیم شاه از او بخواهد که اصلاحاتی را در ایران انجام دهد و این دیدگاه بیشتر توسط برژینسکی و وزیر دفاع مطرح می‌شد، در مقابل دیدگاهی بود که منتسب به کبوتر‌ها بود، عناصر لیبرال‌تر و معتدل‌تر حاکمیت آمریکا، که عمدتاً توسط وزارت خارجه و سایروس ونس بیان می‌شد، آنها معتقد بودند که شاه آنچنان در ایران مورد انزجار است که نمی‌توان بیش از این از شاه حمایت کرد.

استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: یکی از آثار مهمی که در خصوص تناقض و معضل آمریکا در این باره در دست داریم، خاطرات ویلیام سولیوان است، در یکی از فصلهای کتاب با عنوان "فکر کردن در خصوص چیزی که قابل فکر کردن نیست" وی نوشته بود که ما امریکایی‌ها باید عادت کنیم که ایران را بدون شاه بپذیریم ما در ایران منافع داریم اما باید بپذیریم که شاه دیگر در این کشور نیست.

وی با بیان اینکه تمام کسانی که در سال آخر شاه را دیده‌اند می‌گویند شاه دچار فلج فکری شده بود و نمی‌دانست که چه باید کند، گفت: شاه به هیچ کس نیز اعتماد نداشت و در تمام سی و هفت سال این بی‌اعتمادی وجود دارد، پس از ۲۸ مرداد تمام تصمیمات کلی و جزئی به عهده شخص شاه بود، نظامی که در ربع قرن همه نگاه‌ها به شاه بود، و نخست وزیر و پارلمان کاره‌ای نبودند و تصمیمات را می‌گیرد من بعضی‌ وقتها متحیر می‌مانم که چگونه شاه ۲۵ سال حکومت کرد؟!

زیباکلام در ادامه با بیان اینکه سفیران آمریکا و انگلیس در خاطرات خود گفته بودند که همواره شاه از ما می‌پرسد که چرا می‌خواهید مرا برکنار کنید و به منافع خود ضربه بزنید؟ او حدس می‌زد که چون قیمت نفت را بالا برده است، یا چون ایران را خیلی پیشرفته کرده، می‌خواهند او را برکنار کنند.

وی با بیان اینکه یکی از جفاهایی که در این سه دهه به انقلاب شده است، نحوه پردازش و تجزیه و تحلیل انقلاب است، گفت: بعضی‌ وقتها چنان شعاری نگاه می‌کنیم که مخاطب کسل می‌شود، آنچه پس از انقلاب رخ داد رقابت‌ گروه‌های مارکسیست و اسلامی بود و یکی از دلایل اصلی تصمیم انجمن‌های اسلامی در تصرف سفارت امریکا نیز رقابت با جریانات مارکیست بود.

وی با بیان اینکه نمی‌توانم بپذیرم که کسی در ۱۳ آبان ۵۸ فکر کند که امریکا می‌تواند انقلاب را ساقط کند، گفت: اگر امریکا می‌خواست اقدامی کند در همان آبان، آذر، یا دیماه انجام می‌داد نه اینکه یکسال بعد که یک میلیون مسلح در تهران بودند و به اشاره‌ای از سوی امام آماده شهادت بودند بخواهد این کار انجام دهد.

وی در ادامه افزود: دانشجویان با این کار می‌خواستند به گروه‌های چپ پاسخ دهند که اگر شما شعار مبارزه با امپریالیست را می‌دهید، ما عملاً این کار را انجام می دهیم، از سویی عملکرد دولت بازرگان باعث خجلت افراطیون می‌شد و می‌گفتند عملکرد دولت نشان از توافق رهبران انقلاب با آمریکاست، دولت موقت نیز هیچ اعتقادی به برخی عملکردهای انقلابی مثل اعدام‌ها، مصادره‌ها و دادگاه‌های انقلاب نداشت و مخالف این کارها بود.

زیباکلام با اشاره به اینکه پیش از ۱۳ آبان یکبار دیگر نیز سفارت اشغال شده بود، گفت: فروردین یا اردیبهشت ماه ۵۸ سفارت آمریکا از سوی چریکهای فدایی خلق تصرف شد که دولت ایران معذرت خواهی کرد و دوباره سفارت را باز گرداندند و از آن مقطع کسانی بودند که می‌خواستند دوباره سفارت را تصرف کنند و دولت نیز مواظب جلوگیری بود، وقتی دانشجویان سفارت را تصرف کردند فکر می‌کردند که الان سپاه و کمیته می‌آیند و ظرف چند ساعت کار تمام می‌شود، اما صبح ۱۳ آبان سفارت تصرف می‌شود و ظهر آن روز موسوی خوئینی می‌‌آید و نماز ظهر را با هم می‌خوانند که این نشان از تائید بالاترین مقام حکومت از این اقدام بود.
وی در ادامه افزود: پس از این ماجرا گروه‌های معتدل‌تر و لیبرال‌تر اندک اندک اخراج می‌شوند و جای آن را چهره‌های احزابی چون جمهوری اسلامی و یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می‌گیرد و نتیجه آن نابودی نهال آزادی بود.

زیبا کلام با طرح این سؤال که آیا در انقلاب اسلامی ایران یک جوهره، اصل و بنیادی به نام ضدیت با امریکا و جود داشت؟ گفت: پاسخ من منفی است، ضدیت و دشمنی با آمریکا جایی در انقلاب ایران نداشت و بزرگترین دلیل من که انقلاب ضدیتی با غرب و آمریکا نداشت این است که در ماه‌های انقلاب در تهران، شیراز و اصفهان یعنی جایی که مرکز ثقل نیروهای آمریکایی بود، هیچ کس به مراکز آمریکایی حمله نکرد، در حالی که نه نیروی شهربانی بود و نه انتظامی، پس نتیجه دیگر اشغال سفارت امریکا این بود که یک تفکری به وجود بیاید که بین انقلاب ایران و آمریکا یک تضاد لاینحل وجود دارد.

وی با بیان اینکه به همین جهت از محل منافع ملی خود هزینه‌های زیادی را پرداختیم، گفت: می‌توان استدلال کرد که جنگ با عراق شاید یکی از نتایج حمله به سفارت امریکا بود، نمی‌دانم شاید اگر هم سفارت اشغال نمی شد این جنگ صورت می‌گرفت، اما این اقدام باعث شد که صدام در حمله به ایران جسورتر شود. من فکر می‌کنم اشغال سفارت و ضدیت با امریکا هیچ چیز جز ضرر نداشته است.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، صادق زیبا کلام در پایان سخنرانی خود به سؤالات دانشجویان در این زمینه پاسخ داد.
زیباکلام در پاسخ به این سؤال که از دانشجویان واقعه ۱۳ آبان کسی را می‌شناسید که تغییر نگرش داده باشد؟ گفت: نمی‌دانم اما روزی که انگلیس قرار بود به عراق حمله کند رابین کوک استعفا کرد روزی که آمریکایی‌ها تصمیم گرفتند که عملیات نجات گروگان‌ها را انجام دهند، سایروس ونس استعفا داد، در کشور‌های خارجی وقتی موافق سیاستی نباشند استعفا می‌دهند، اما در کشور ما چون همه می‌خواهند خدمت کنند! و اگر حرکت درست و اصولی نباشد نه استعفا در ایران داریم و نه پذیرش اشتباه، هر کاری که انجام می دهیم درست است و این ویژگی‌ جامعه ما است.

این استاد دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه چرا ۱۳ آبان و جنگ را زیر سؤال می‌برید؟ و چرا شرایط زمان را در نظر نمی‌گیرید؟ گفت: فکر نکنید که ما تصمیم می گیریم که زیر سؤال ببریم یا نه، در زمان جنگ و پس از آن همه معتقد بودیم که همه تصمیم‌ها درست و اصولی بوده اما به هر حال سؤالات مطرح شد و پس از دوم خرداد یک موج سؤالات که ایجاد شد، در خصوص جنگ بود، اگر اعتقاد داریم جنگ درست بود، پس چرا امام وقتی قطعنامه را می‌پذیرفتند تعبیر نوشیدن جام زهر را به کار می‌بردند؟ اینکه شما مسائل سیاسی را مهر مقدس بزنید کار صحیحی نیست، چون یک روز این سؤال مطرح می‌شود اینگونه نیست که آنها که سؤالات را مطرح می‌کنند خائن هستند.

زیباکلام در پاسخ به سؤال دانشجویی مبنی بر اینکه گفتید پیش از انقلاب احساس ضد آمریکایی وجود نداشت، پس کودتای 28 مرداد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ نیز گفت: کودتای ۲۸ مرداد، سال ۳۲ بود، انقلاب سال ۵۷ اینکه ضدیت با امریکا وجود نداشت به معنای درست بودن سیاستهای آمریکا، انگلیس و شوروی در ایران نیست، خیلی از آن چیزهایی که ما فکر می‌کنیم کار آمریکاست کار شاه بوده است،می‌گوییم اگر شاه حق رأی به زنان داده، سپاه دانش ایجاد کرده، ذوب آهن آورده یا انرژی هسته‌ای کار آمریکا بوده است، خیلی از آنها ربطی به آمریکا نداشته است.

وی در پاسخ به این سؤال که آنها که آنروز مخالف اشغال سفارت بودند، آیا اکنون در حاکمیت هستند؟ نیز گفت: خیر؛ مخالف اشغال، گروه‌های ملی - مذهبی بودند که مخالفت کردند، هم یزدی و هم بازرگان بودند. کسانی که ارتباطی با نهضت آزادی و دولت موقت نداشتند و خیلی با این موج به وجود آمده همراه نبودند، وقتی موج گسترده شد و زمانی که کسی شعار مرگ بر امریکا نمی‌داد، یا سلطنت طلب بود یا خائن و آمریکایی! و لیبرال شدن یک فحش شده بود، این وضعیت باعث شد مخالفین هم سکوت کنند.

از سایت آقا ابطحی ملای که زیبا می فهمد

۱۲ آبان ۱۳۸۶
زبان ترکی و آیت الله خوئی و شریعتمداری

 

آقای سید هادی خسروشاهی یکی از کسانی است که اگر تاریخ سیاسی ایران را مرور کنیم، تقریباً از ۶۰ سال پیش تاکنون همواره در حوزه ی سیاست و فرهنگ نام آور بوده است. هنوز هم خوشبختانه خیلی سرحال است و از طنز هم بی نصیب نیست. آن وقت ها گاهی در گل آقا هم به نام مستعار می نوشت. چندی پیش در جلسه ای که گعده شده بود از علاقه مندی آذری ها به زبان مادری شان حرف می زد. خودش اهل خسرو شاه است و ترک. می گفت با هیأتی رفته بودیم عراق. به دیدن مرحوم آیت الله خوئی هم رفتیم. بعد از این که حرف ها زده شد و خواستیم بلند شویم، آیت الله خوئی من را صدا زد و با همان لهجه ی ترکی گفت آقای خسروشاهی تو بمان. ماندم. حضرت آیت الله شروع کرد به ترکی حرف زدن. حرف مهمی نداشت ولی گفته بود در این نجف به ما سخت می گذرد از بس نمی توانیم با کسی ترکی حرف بزنیم. آقای خسروشاهی ادامه می داد که یک بار هم خدمت مرحوم آیت الله شریعتمداری بوده است. دو نفری داشتند فارسی حرف می زدند. آیت الله شریعتمداری نگاهی به اطراف کرده بود و دیده بود کسی نیست، گفته بود آقای خسروشاهی ترکی حرف بزن که من بهتر بفهمم.

این اهتمام آذری ها به ترکی حرف زدن و تعصبی که در دفاع از هویت زبانی خود دارند خیلی قابل احترام است. باید دولت، به خصوص مسئولان فرهنگی به این هویت های زبانی و قومی در چارچوب ایران واحد و سرافراز توجه ویژه کنند.

 

دردی که بر سر چاه فریاد دارد

۰۳ آبان ۱۳۸۶
ورق پاره های شورای امنیت

 

دیروز آقای احمدی نژاد مصوبات شورای امنیت علیه ایران را ورق پاره هایی خواند که میتواند بر تعداد آنها اضافه شود. اگر چه اعزام آقای جلیلی و لاریجانی برای مذاکره نشان میدهد که باید مذاکرات با دنیا ادامه یابد و آن مصوبات در نگاه درونی ایشان خیلی هم ورق پاره نیستند و با هر یک از این ورق پاره ها کلی مشکلات اقتصادی و سیاسی جبران ناپذیر بر دوش ملت ایران بار می شود ولی اگر رئیس جمهور هر کشوری مسئول رفع خطر از مردم کشورش هست و باید شادی و آرامش و زندگی خوب را برای مردمش به ارمغان آورد، چرا به دشمنان ایران بی دلیل با این نوع ادبیات هر روز بهانه ی جدید داده می شود؟ این نوع ادبیات هیچ سودی جز شعله ور کردن خشم آنهایی که میخواهند ایران را نابود کنند ندارد. البته خیلی از صحبت ها هست که نام گوینده را به سر تیتر خبرگزاریهای بین المللی و صفحه اول روزنامه های بزرگ  می برد. و خیلی آن تیترها هم ملتی که به نام آنان حرف زده می شود را به دردسر های بزگ تاریخی می کشاند ولی ظاهرا بد وسوسه ای است تیتر شدن و  بد هزینه ای می پردازند، مردمی که افرادی به نام آنان تیتر میشوند.