از خیلی قبل ها می شناسم ُ یعنی از همان موقع که مسئولیتی در رادیو داشت در اصل بچه مشهد است و آن طرف ها.ُ تقریبا همان وقت ها که دیگر رمقی در گوش کردن به رادیو نمانده بود ُ گاهی هم در جریان کارهای که می کرد بودم یعنی از دور دور ها به شهرستانی ها هم خبرش می رسید. تا که به قولی دوم خرداد ها سوار مراد شدند .در خبر ها بود که این آقا سید ما هم کاره ای شده و دل مان خنک می شد و قتی حرفی و یا حدیثی بود از او . تا که در آمد و معاون آقای خاتمی شد و شد نور الی نور . امیدی است. از روحانی های خوش فکر مملکت است قدرش را باید دانست ُ از نوشته های او زیاد استفاده می کنم و وظیفه است که شناسانده شود به نسل جوان. گوتاهی نباید باشد . از او است بخوانید و قضاوت کنید زیبا و خوب می نویسند.
فرهنگ خمیرکردنی نیست
یکی از دوستان نویسندهام که در وزارت ارشاد فعلی هم رفت و آمدی دارد، میگفت بعضی کتابهای حتی علمی و خوب هم که منتشر میشود و با سیاست فعلی ناسازگار است دستور خمیر کردن آن کتابها را صادر میکنند. این دوست ما به کارمندان قدیمی ارشاد گفته بود: قدیمها، در زمان شاهان که یک مرتبه غضب میکردند و دستور کشتن خواهر و برادر و نزدیکانشان را صادر میکردند، آدمهای عاقلی بودند که به جای کشتن این افراد آنها را در یک روستایی، جائی نگهداری میکردند، چند سال بعد که سیاست عوض میشد و همان شاه از کارش ابراز پشیمانی میکرد، آن فرد را پیش شاه میآوردند و کلی هم همه خوشحال میشدند که زنده مانده است. حالا هم به خمیرکنندگان توصیه کردهبود که همان روش را در پیش بگیرند. مملکت به اندیشه نیاز دارد. البته سینماگران این شانس را دارند که به هر حال یک کپی میتوانند از اثر خود نگهدارند ولی اهالی سینما هم به دیوان عدالت اداری از وزارت فخیمه ارشاد شکایت بردهاند که فیلمها را – با آنکه مجوز ساخت دادهاند _ به آرشیو میفرستد و اجازه اکران نمیدهد و سرمایهگذار انگشت به دهان میماند که این چه حکومتی است که در داخل یک وزارتخانهاش این نوع ملوک الطوایفی است و البته چیزی که از بین میرود، سرمایههایی است که در هنر به کار گرفته میشود. اهالی عرصه فرهنگ و هنر روزهای سختی را میگذرانند که اگر کسی به داد آن نرسد، ضربهی سختی به پیکر فرهنگ و هنر کشور پر تاریخ و تمدن ایران وارد میشود. متأسفانه دستگاهی که باید حامی آنها باشد مدعی آنان است.