درد دلی با آقا عبدی

عبدی:
درست یا غلط از هر دو در حد نهایت حمایت شد.

گاها عبدی عزیز ماها ناخود آگاه در دام ادبیاتی می افتیم ، دیگرانی در اقتدار اند افتاده اند، ببینید که رئیس در جواب منتقدان چه می گویند ، ( مگر نمی بینید مردم از من از فکر من چه از طرح های اقتصادی و جهانی ام چگونه پشتیبانی می کنند) شاهد هم می تواند اکثریت مجلس و توده مردم و یا مقامات راس حکومتی باشد ، این نوع برحق بودن دیگر شایسته شما که لاقل سی سال تمام در مرکز و تحلیل قضایا هستید نیست ، بگذارید اقتدار و احزاب حاکم این گونه استدلال کنند شما عبدی عزیز چرا که دیگر آن جوان دانشجو کم تجربه سال های دور نیستید که از حمایت پوپولیستی شاهد بر حق بودن داشته باشید. شما بار ها و بار ها حوادث آن سال ها را تحلیل و باز نحلیل کرده اید اصلا نیازی نیست که چوب بردارید ( جسارت شد عمیقا عذر می خواهم ) کلمه ای نتوانستم پیدا کنم برای منظورم. در حال حرف های شما را در شهر وند خواندم و البته در وبلاگ هم سخن دل می گوئید ولی باور کنید در تمام مثال های که زدید و تمام نقطه های که اشارت رفت همه آشنا هستند چون تمام ادبیات فارسی ما پر است از این مغلطه ها ، گافی است به آثار کلیات سعدی و یا مولانا رجوع شود ، میخواهم یعنی توجه به این موضوع به دهم که حد اقل حاکمیت و اصلاحیون هم به همان اندازه مثال و روایت بیاورند که بر حق اند ، ایا توانستم کلام را تحویل دهم ، عبدی عزیز می توانم بگویم که به اندازه بردارم می توانم شما دوست داشته باشم و دارم ، از صمیم قلب می نویسید و فکر می کتید ،ولی باید در نظر یگیرید که دیگران چه، چه، چه،
برای قدرت و اقتدار ریاست همه کار خواهند کرد تا در راس بمانند و یا برسند به فکر عائله و معیشت رعیت هم نباشند در هر خانه ای می توانم به یقین بیکار و یا مریض چه می دانم مشکلی از نوع تمام مشکلات روز مره گی دارند که به تشکیلات و حزب علاقه نشان نمی دهند اشاره کنم.کتب با تیراژ 500 و روزنامه که عرض کنم و تئاتر و موسیقی هم جای خود دارد خلاصه بد دردی شده این نداری ، با این اوضاع معشیت وقتی برای تحلیل آقایان اصلاحیون نیست ، اگر آقای شیخ الرئیس با وعده پنجاه هزار تومانی رای آورد و دوساعتی خوابید و امر بر خود مشتبه شد که این منم مغبون و یا آن دیگری گه به قول شما از اول هم بازنده بود و یا این دیگری که با مهندسی انتخابات رای اول شد و نیامده وعده های داده را نداده عنوان کرد ، در اصل بر معشیت مردم رای می خواهند .دیدید آنکه نوشت آواز دولفین ها را ، خود شیخ رئیس غضب آمد و اقتدار هم . انسان ها مسکن و نان و امنیت اجتماعی می خواهند حضور و آرامش می خواهند همان شعاری که تمام- تمام رای جمع کن ها می دهند و به گوش ها هم خوش نواز است . هم ایمان و هم رفاه مردم را در سه ده قبل محک بزنید چه نتیجه خواهید گرفت ، کار سختی نیست آقا عبدی. دیگر این همه حل معمائی نمانده به قولی روز نامه عصر انقلاب را یک بار دیگر ورق بزنید و ببینید که شوری بود و چه احساسی از هم دلی ، و امید.حال مانده این که تدارکاتچی دوباره بیاید و نیاید، ولله آن مردان خدا که بودند و ما را از حلال و حرام می ترسانیدند حالا یا رفته اند به دیار باقی و یاصم وبکم نظاره می کنند که این همه تازه بدوران رسیده از کجا امده اند ،ثروت و مال دنیارا در شهروند آب پاکی می ریزند و خیامی محترم را محترمتر می کنند، کسانی را که هفته ای دکتر شده بر ملا، روز گار غریبی شده آقا عبدی
.......................................................
عبدی:
تا حدودی گنگ نوشته شده اما متوجه کلیت مطلب هستم.ولی ایراد شما به آن پاسخ بلاموضوع است زیرا من درستی یا غلطی هر فعل را منوط به حمایت و عدم حمایت توده مردم نمی دانم. و آن جمله هم ناظر بر همین استدلال است اما وقتی طرف مقابل بر این مساله انگشت می گذارد این پاسخ احتجاجی است در نقد ادعای طرف مقابل.و نمی دانم کجایش ایراد دارد؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد