بعد از احمد شاه مرحوم نوبت عبدالله گل ... و این یعنی دئموکراسی

یک بار دیگر تاریخ برای حداقل من نوعی تکرار می شود.روز نامه نویسی و یا در حقیقت جریده نویسی اجر از نوع  رضاخانی گرفتهُ، و مادر مرحوم احمد شاه را به تحقیر خواند، و در جامعه انقلاب زده مشروطیت همه را غافل و شاه جوان به تبعیت از دئموکراسی به محکمه رجوع.گمانم به نوشته آنروز گاران، در جلسه دوم پرونده مختومه و درس عبرتی هر چند غنی و لی از نوع رضا خانی سخیف ، آن طرز برخود اول شخص مملکت با رعیتی از نوع روزنامه نگارش. بود تا بعد ها دهان دوختند شاعران را و آتش زدند،شیرازی را. 

ولی  از نوع دیگر است این مدعا. وکیل مجلسی از حزب مخالف اقتدار دولت قانونی ترکیه، در توجیه پئتیشن امضا عذر خواهی جماعتی از روشنفکران به اصطلاح تورکیه از جامعه ارمنی که مدعی قتل عام شدن در عرفه سال های جنک جهانی اول اند.گفته که مادر بزرک رئیس جمهور از کنیه ارمنی است و بلطبع عبدالله گل که جمهور باش باخان باشد نژاد به نیمه ،از ارمنی هاست. 

و التهاب در جامعه دینی و دئموکراسی تورکیه را به دنبال داشت .بدون ... و بستن گوجه و بازار و سنگر بندی پلیس تا دندان مسلح و مدارس از نوع یونانی اش که این روز ها پاک به هم ریخته اند این مهد فلسفه را، عبدالله گل به روش یک دئموکرات هم در عمل و هم در ذهن از دست همان وکیل هتاک شکایت به محاکم برده و به مبلغ یک لیره دعوی تضمینات نموده، این یعنی بدون داغ و درفش حق ستاندن و توزیع و توصیف قانون، و در نهایت آسایش جامعه در حال گذار به سرمایه داری و دئموکراسی از نوع لیبرالیسم.از نوع شرقی و کاملا جامعه مذهبی، که علی رغم روز کاری در آدینه ها به نماز جمعه می روند و ادعای هم ندارند چون ادعای فریضه است و لاغیر.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد