در کامنتی به وبلاگ وزین آقای دکتر اعلمی نوشته شده

دوستان آقای انور خامه ای در خاطرات خود  می نویسد ،بعد دستگیری پنجاه و سه نفر (پنجاه دو + یک) و باز چوئی های رضا خانی که سرپاس مختاری ها که تمام شد ، به ما گفتند که می توانید وکیل بگیرید و خانواده بعضی از ما مرحوم کسروی را ،که دفتر وکالت داشت به عنوان وکیل انتخاب کردند ،هر کس که توان مالی نداشت وکیل تصغیری.بعد اشاره می کند به دفاع کسروی مرحوم در دادگاه ، که رو به قضات گفته بود آقا این ها اصلا نمی دانند که مارکسیزم چیست و لنینیزم چیست یک عده ای دور هم جمع شدند دارند ادای این مکتب ها را در می آورند شما ببخشید.در نقل این بیان ، آقای انور خامه ای هم خواسته بودند بیسوادی مرحوم کسروی را موزیانه بیان کنند و هم خود را عقل کل مکتب ماتیریالیسم بدانند . که بعد ها تاریخ ثابت کرد که به غیر از مرحوم دکتر ارانی بقیه پنچاه دو نفر واقعا ادای مکتبی بودن در ماتیریالیزم داشتند ، که در حال تفگر رضاخانی ، دکتر ارانی را کشت و بقیه را به حبس و تبعید ... و باقی قضایا. حال به قول دکتر عزیز آقای اعلمی می توان تصور کرد که هزاران بلی هزاران نفر به دنبال سراب پنچاه و دونفر رفتند و عاقبت تمام آرمان هایشان را در یک روز ، رود پرخروش ارس برد و حال فقط اسمی مانده از این ادا ها.کسروی آن موقع خوب دانسته بود که این ها همه ادا ست، انور خامه ها و دیگران همه ادا بودند ، واقعیت چیز دیگری بود که مرحوم ارانی می دانست و سرپاس مختاری.
حال روایت ماست ،اصولی بودن و اصلاحی بودن یک حقیقتی است پر معنا. و ادایش را در آوردند یک چیز دیگری.مگر کم هستند کسانی که نانی به روز می خورند و در اصل نه اصولی اند و نه اصلاحی. ولی واقعا کم اند کسانی مثل اعلمی می گویند که آقا اندیشه ات مال خودت فقط لطف کن روی عقیده ات باش ، جوان مردم را به ادا وا ندار.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد