در یکی از سایت ها خبری باور نکردنی خواندم ... خیلی مشکوک بود از منظر حقیر
...
یادداشت های روزانه محمد علی فروغی به کوشش ایرج افشار
در باره ی محمد علی فروغی، به عنوان سیاستمدار و ادیب و رجل فرهنگی بسیار نوشته اند و بسیار خوانده ایم اما هنوز جوانب بسیاری از زندگی و آثار او ناشناخته مانده است و گواه این ادعا، یادداشت های روزانه ی اوست که با کوشش استاد بزرگ، ایرج افشار به طبع رسیده است.
یادداشت های روزانه ی محمدعلی فروغی اثری ست از هر نظر استثنایی. استثنایی از آن جهت که به تازگی، و شصت و دو سال پس از درگذشت فروغی کشف شده و به قول استاد ایرج افشار چهره نمایانده (ص ۴۲۶)؛ استثنایی از آن جهت که اصلِ دست نویسِ آن از بساط فروشی خریداری شده (ص۱)؛ استثنایی از آن جهت که شش ماه از دوران بیست و شش هفت سالگی فروغی را در بر می گیرد (ص۳)؛ استثنایی از آن جهت که شش ماه وضع فرهنگی و سیاسی ایران را، سالی پیش از صدور فرمان مشروطیت به تصویر می کشد (ص۱)؛ و موارد دیگری از این قبیل که از این کتاب، اثری یگانه و ماندگار می سازد. سایت گویا
اینکه خاطرات یک شخص آن هم از نوع فروغی که به قول نویسنده یاداشت رجل سیاسی و فرهنگی است در یک دست فروش آن هم بعد شصت دوسال پیدا شده و جناب ایرج افشار ویراستاری کرده و بعد چاپ، خیلی بعید به نظر نمی رسد؟
عجبا شخص دانشمند فروغی کع تصحیح کننده متون سعدی و سایر شاعران گلاسیک این دیار است لا اقل نتوانسته خاطرات دوران جوانی خود را نگه دارد و در زمانی که هم از نظر شغلی و ادبی مشهور دربار رضاخانی بوده گوتاهی کرده و همین طور شصت و دوسال بعد پیدا شده چه معنی می دهد.
در قسمت های از این دست نوشته همان طوری که آمده به زمین و زمان دولت قاجار ناسزا بوده و شاید هم حق داشته چون هم ابوی ایشان و قزوینی مرحوم محرر و نویسنده اعتماد السطنه ( محمد حسن خان) آن طوری که در روزنامه خاطرات شخص مذکور آمده بار ها و بار ها مورد غضب و طرف دشنام های اعتماد السطنه شده اند. خیلی بعد ها هم همین فروغی و هم قزوینی به عناوین مختلفه پنبه رئیس ابوی های خودشان را زده اند و حتی در نشریات دوران رضاخانی و بعد ها محمد رضاشاهی به وسیله ایادی خود بار ها بارها کتاب های منتشره دوران وزارت انطباعات اعتماد السطنه در زمان ناصر الدین شاه را زیر سئوال برده و نوشته اند که حجم عظیم کتب چاپ شده نمی تواند نوشته خان باشد باید محرر و نویسنده های که به نوعی مرئوس خان بودند تالیف شده.
حال می ماند این سوگلی رضا شاه محمد علی فروغی که هم تصحیح کننده سعدی و حافظ و سایره شاعران و کتب درسی آن زمان باشد ، چگونه است که خود روزنامه خاطرات مفقودی داشته است. فروغی یکی از بنیان گذاران و سرو سامان دهنده گان فارسی نوین و مبتکر املا و انشاه و به خصوص یک دست کردن اقوام ایرانی است و حتی چند شعری را که سعدی علیه رحمه به زبان مادری خود گفته را از کلییات ایشان حذف کرده و تنها دلیلش هم فارس زبان بودن سعدی دانسته ( طبق اثبات آقای صدر اشرافی محقق و نویسنده و ادیب).
حال نویسنده و طناز سایت گویا ، که همیشه در نوع نوشته های هفتگی خود گوشه ای هم به مجله بخارا و ادب فارسی می زند و در حقیقت ستون ثابت دارد باید جواب بدهد که نمی دهد ، چون نه حقیر را می شناسد و نه نوشته راقم این سطور را می خواند.
به نظر حقیر چون پدران هر دو اساتید یعنی هم فروغی مرحوم و هم قزوینی مرئوس محمد حسن خان اعتمادالسطنه وزیر انطباعات دوران ناصری بودند و در همان موقع هم به روایت و نوشته محمد حسن خان خیلی هم مورد عنایت ایشان نبوده اند و بار ها حتی کار به فحاشی و قهر غضب رئیس خود شده اند ، ایرج افشار مورغ نامدار شاید خواسته به نوعی تلافی مافاد کند و از هر چه دوران ناصری و مظفری بد دیده باز نویسی کند. و نویسنده مقاله گویا هم ندانسته به گاهدان زده