هیجی نبود ، مفت

به قولی ورقی دیگر از ایام عمر رفت، رفت اما کلی با دل خوری. به آقائی که شما باشید( دیدید فوری با همین کلمه شد مقام و حرف ما مردانه) دلم خیلی گرفته هم از این همه هیاهو و هیچ ،وهم از عمری که بینهایت زود سپری شد تا رسیدیم به شصت.و هم اینکه نه دنیائی داشتیم و با این وصف نه آخرتی. حال کسی هم نبود که بفرماید این نقد بگیر دست از نسیه بدار. به قول تورک ها

 شدیم از خانه شوهر و هم از خانه معشوق. 

حال فکر نکنید از نسل سوخته و از این دست حرف های مفت نه ، نه اصلا نقل این حرف ها نیست ، خسته شدم خیلی حسته هم از خودم و هم از این سرگذشتی که خود ورق کردم. بیوقت با وقت خود را معطل هیج کردم ، که چی ، یعنی زندگی می کنم . حال وقتی جوان یا نوجوانی را می بینم که راه مفت می رود ، عجیب دلم می گیرد ، یا در اصل برایش ممکن است که حسودی ام بشود. 

فکر می کنم که اگر من جای او بودم کلی کار داشتم که بکنم، ولی گو وقت. 

بیمار روانی هم نیستم ولی گه گاه دلم برای مردن می گیرد و چقدر نبودن را دوست دارم.و عجیب اینکه در کنار گوشه همان گوه های که رفته ام بمیرم و آن هم بودن نام ونشان. 

وقتی به قله ای میرسم بیشتر دلم هوای مرک میکند. به تمام آن های که توان آن را دارند که خود را راحت کند حسودی ام میشود. 

عجیب حسی دارم و در اصل هیچ امید و شوق به این که زندگی اش می نامید. 

زنده بودن با زندگی کردن خیلی فرق دارد ،هیچ می دانستید ، اگر چه ممکن است یک شعار باشد و خیلی هم بی ربط ولی در بطنش حقیقتی دارد مگر نه.

حرف حسابی تابناک و چشم بسته بعضی ها

بالاخره مسئولان هم درباره وام های میلیاردی به نظر مردم رسیدند
با این حساب، می توان گفت که تازه پس از سال ها، مسئولان به این نتیجه رسیده اند که مقامات بانک ها در این بی بند و باری مالی و بانکی نقش داشته اند؛ نتیجه ای که مردم از همان آغاز به آن رسیده بودند و حال این باعث تعجب است که چرا تاکنون مسئولان به این نکته نرسیده یا نخواسته بودند که برسند! و کاری درباره آن انجام نداده اند.
سرویس اقتصادی ـ  در حالی که دریافت وام های چند صد هزار تومانی برای برخی مردم، همواره موضوعی دست نیافتنی است، با وجود این، همین مردم گهگاه می شنوند که برخی افراد، هزاران میلیارد تومان وام گرفته و جالب اینکه قصد پس دادن آن را نیز ندارند.

در این میان، همواره این پرسش برای مردم پیش می آمد؛ نخست این که چگونه این مقدار وام به برخی داده می شود و دوم آن که مگر ضمانت یا وثیقه ای از آنان گرفته نشده است که در صورت بازپرداخت نکردن آن، اموال بیت المال بازگردانده شود؟

به گزارش «تابناک»، این تردیدها سال هاست در میان مردم درباره سلامت نظام بانکی کشور پدید آمده است تا اینکه سرانجام به تازگی یکی از اعضای ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، از احضار برخی مدیران و اعضای هیأت مدیره بانک ها به اتهام اعمال نفوذ غیر قانونی در اعطای وام های هزاران میلیاردی خبر داد.

بنا بر این گزارش، عزت الله یوسفیان ملا در این زمینه افزوده است: «ما مدیران عامل و اعضای هیأت مدیره را به سه دسته تقسیم کرده ایم:

 نخست؛ آنانی که خود با زد و بند این وام را پرداخت کرده اند.

دوم؛ کسانی که از ترس از دست دادن پست و مقام خود در ازای دادن این وام ها، مخالفتی نکرده اند و به اصطلاح، چشمان خود را بسته اند.

و سوم؛ آنانی که به پرداخت این وام های اعتراض کرده اند.»

با این حساب، می توان گفت، تازه پس از سال ها، مسئولان به این نتیجه رسیده اند که مقامات بانک ها در این بی بند و باری مالی و بانکی نقش داشته اند؛ نتیجه ای که مردم از همان آغاز به آن رسیده بودند و حال این باعث تعجب است که چرا تاکنون مسئولان به این نکته نرسیده یا نخواسته بودند که برسند و کاری درباره آن انجام نداده اند!

این مقام مسئول در ادامه درباره همکاری مدیران بانک ها با وام گیران هزاران میلیاردی افزوده است: «مثلا برخی بانک ها، ارزش وثیقه پانصد میلیون تومانی را دو میلیارد تومان برآورد کرده و در ازای وثیقه ای پانصد میلیونی، وامی دو میلیاردی داده اند و این بدین معناست که یک و نیم میلیارد تومان در همان گام اول از دست رفته است.

در پایان باید اشاره کرد که بنا بر این گفته ها، قطعا عده ای از مدیران بانک ها تخلف کرده اند و باید محاکمه شوند.
و البته عده ای از مدیران از عده ای دیگر ترسیده و تخلف کرده اند که باز انتظار این است که این مدیران هم با آن عده ای که آنان را ترسانده اند، معرفی و محاکمه شوند.

روزها و شب های پیش روی، متعلق به مرد عدالت و انصاف، امام علی(ع) است که فرموده اند:

«بزرگ دشمنی است نزد خدا که بگویید و عمل نکنید.»

نه شد

گفتیم آقا مگه ما چه چیزمان کمتر است از همسایه ، خوب ماهم بلدیم بنا و عمله بیاریم و دستی به روی این خانه سی و چهل ساله مان به کشیم هم تنوعی میشود و  داد خانم هم بالا آید از گهنه گی و درب و داغونی اش. 

هی بهش می گویم ، مادام از سن تو و من گذشته این آپارتمان نشینی ، تازه این همه وسایل خانه سی و چند ساله مگر توی صد متر خانه آپارتماتی جا میشه، و در حال با چشم خماری یک غمزه می آید که من جا می دم 

- حالا من با این همه کتاب و ... چه 

- خوب می فروشی مگه تا حالا خواندی چه شدی  

و این شدی آخر را تا ته مکشد،"شووووووووودی 

خلاصه دلم نمی اید این خانه پر از یادگار جوانی خود و بچه گی بچه هارا به مفت بفروشم و به شم آپارتمان نشین . 

شال و گلاه کردم و سراغی از معمار و بنا و فعله گرفتم ... خودم را و خانه نیمه گلنگی با صطلاح را دادم دست این بی مروت های همیشه سرگردان و همیشه خدا، گرسنه  

حال پول گور و کفن خود که هیج و همه و همه پس انداز سی و چهل ساله مان رفت تازه هیچ ... نشد. 

گو ...یه جا های مینویسند که بر پدر و مادر لعنت که در این محل ادار کند، هان  همین لپ  کار ومثل ماست که زیاد به حرف این خانم جماعت نباید گوش ندین