دو حادثه و هزار تحلیل

قهر طبیعت که نه،بگویم آبدیت طبیعت... مقداری در زبان فارسی مشکل پیدا می شود، مانده ام که چه اسمی به این همه سیل زلزله یا سونامی ...چه باید نام نهاد که هم خالق را خوش آید هم مخلوق اش را ، البته منظور از مخلوق همان دانشمندان زمین شناسی و طبیعت شناسان است که باز هم در فارسی شیرین نتوانستم معادلش را پیدا کنم ، بگذریم. 

کشور غنی ژاپون با این همه دهشت و قهر طبیعت به راحتی کنار می آید،چون به نظر حقیر همه شان لایق زیستن و ساختن هستند، غمی نیست اگر هم هست تنها در شش ماهه اول همه از نو شروع می کنند و بهتر از اول. 

می ماند تحولات شمال افریقا و خاورمیانه ،که باید خدا بدادشان برسد.به تقریب شصت سال پدر و پسر هر دو اسد را تحمل کرده اند و می خواهند در یکی دو هفته کار را تمام کنند و به دموکراسی و آزادی برسند، من که باورم کم است، شصت سال با حزب بعث از خواب بیدار شده اند و با حزب بعث به خواب خوش رفته اند و چهل سال هم ملت لیبی هر روزشان مرک بر این آن گذشته...نه به قول امروزی ها حزبی و یا تشکیلاتی و نه اپوزیون فعالی، همینه که می گویم خدا به فریادشان برسد و تازه می ماند مفت بر های نفتی و دغلکاران وطنی شان.  

تازه این شمال افریقائی ها و خاورمیانه ای ها خدا به همه شان رحم کرد که حادثه ژاپون آمد کمی و قسمتی از مدیا های جهانی به قول توده ای جماعت  دهه سی خودمان "امپریالیستی" فکرشان و قلمشان معطوف آن طرف شد، گو اینکه در نوبتی صدام و عراق آنفلانزا و یک مرضی بود که من یادم رفته ،همان که درد گلو بود و چی. طوری واگیر شد که در اورپا جماعتی اصلا از خانه بیرون نمی آمدند. 

همیشه وقتی در خاور میانه و یا جای دیگر از این دست اتفاقی می خواهد بیاید، یک اتفاق سایه ای هم در یک نقطه ای از جهان رخ می دهد. 

که انشاالله همه به ختم خیر شود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد