دل نوشته

چندین سال قبل بود که قذافی در یک مجلس و مهمانی رسمی یادم هست که سخت به یکی از سران عربستان توپید و هر چه که فکر می کنم یادم نمی آید و بعدا به وسیله سایرین آشتی و یک قهوه ای هم خوده بودند، دیروز مجری ب ب سی رفته بود به یقه یکی از مهمان های خود که اسد را چرا مثل قذافی مثله نمی کنند. 
در شهر خجند شبانه مجسمه لنین راپائین آورده اند و به موزه ای برده اند در عجبم که حالا چرا شبانه مگر روز روشن چه عیبی دارد، یعنی که خجالت می کشند. 

"بزرگترین مجسمه ولادیمیر لنین در آسیای میانه‌ که در شهر خجند در شمال تاجیکستان واقع بود، شب دوشنبه ۳۰ مه برچیده شد.

سبب شب‌هنگام برچیده شدن این مجسمه معلوم نیست، ولی برخی از صاحب‌نظران معتقد‌اند که مقامات با این کار خواسته‌اند که از جلب توجه عمومی به این اقدام جلوگیری کنند.

مقامات محلی در شهر خجند می‌گویند که در این مکان یک باغ تفریحی برای ساکنان بنیاد می‌گردد. این باغ تفریحی نام اسماعیل سامانی، بنیان‌گذار دولت سامانیان را، خواهد گرفت و احتمالاً پیکره‌ای از او نیز در این باغ گذاشته خواهد شد."  

گاهی وقت ها انسان ها کاری می کنند که تنها شرمنده گی آن هم راضی کننده نیست. 

نمی شناسم کشوری را که کله های سران قبلی و حالشان را بگذارند الا جهان سومی ها، چه امری در این مجسمه بازی است خدا می داند. 

روزی رفته بودیم افطاری یکی از اقوام و در ضلع شمالی تنبی شان که سفره را پهن می کردند عکس بزرگ پدرش را کاشته بود در دیوار، یاد عکس های پرسنلی پدر افتادم که  روزی می خواستم بدهم بزرگش کنند ولی اصلا یادم نمی آید چذا انجامش ندادم. 

عکس پدر صاحب خانه سفره دار افطاری اصلا شباهتی به آدم های سفره باز نمی آمد ، برادرم می گفت من این را از شانه های آویخته حدس زده ام ،ولی فکر می کنم سبیل های کرکدکلاسی اش هم بی تاثیر نبود 

کتاب سبز خانواده اسد بی شباهت به مجسمه لنین نیست ،مردم برش داشتند. آنهم روز روشن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد