گاه گداری که یک سرمایه گذاری نیم یند خارجی مثل همین آخری ،هواپیمای قطری انجام میشود داد عده ای در می آید که ایهاالناس بد تر از"عهد نامه ترکمنچای" شد که به داد برسید که ملک و مملکت داری رفت و حتی ایمان هم به دنبالش.
من نمی فهم آخر این قرار داد ترکمنچای و کاخ گلستان چه فرقی در ماهیت دارندکه گاه گداری از نوع صحبت ها می شود و اصلا اسمی از قرار داد گلستان نمی آید. مثلا در همین پروژه هوا پیمائی "قطر ایر"که صاحبان شرکت های هوائی داخلی ماهان و آسمان و ... به گوش فلک رفته چرا نمی گویند ،ای اهالی ایران زمین این بار باز یکی دیگر از این قرار داد کاخ گلستان قجر و تزاری بسته شد.
واقعا دلم به حال بی کسی این قرارداد گلستان می سوزد چرا که اسم ایشان هیچ وقت در زد و بند ها (ببخشید قرار داد) نمی آید و فقط ترکمچای حی و حاضر ورد زبان صاحبان و سرمایه داران وطنی است
حال گذشته از این ها ،ماهان جان آسمان جان و... تو هم برو هواپیمای درست حسابی کرایه کن بیار بیندار به خط هوائی چرا وا اسلاما می کنی و یاد کربلا .
صاحبان "قطر ایر" که هواپیما نمی سازند آنها هم کرایه کرده اند،شما می روید روسی کرایه می کنی که کم پول بدهی و آن وقت یاد ترکمانچای می افتی و تازه اسمی هم از کاخ گلستان نمی بری.
شاید هم تاریخ بلد نیستی و تنها اسمی از قرار داد های قجری شنیده ای.
هم در دولت مرحوم قوام و هم دوران مصدق تنها اسمی که زیاد برده می شد امتیاز نفت شمال بود و اصلا کسی هم نپرسید که آیا این نفت شمال یعنی چه .حالا هم نمی دانیم این امتیاز نفت شمال که می گفتند و می نوشتند کجا است چی شد.
مثل داستان ایران و توران شاهنامه،خوب ایران را که می فهمیم کجاست این توران کجا بود.این توران زمین خیالی ابوالقاسم فردوسی که این قدر عرب ستیزی می کند و اسم اش هم ابوالقاسم است و اتفاقا اسمش عربی هم است،کجاست.
شاید این قدر ها هم که بعضی ها ابولقاسم فردوسی را عرب ستیز می دانند واقعا عرب ستیز هم نبود و اگر بود لااقل فکری به حال اسم عربی اش می کرد ، آن وقت ها که اداره سجل و احوال مثل این روز ها سفت و سخت نبود که نتوانی اسمت را عوض کنی.
شکل جغرافیائی ایران زمین اولین بار از دوران صفویه شروع شد و همین بس که در کل دیوان حافظ و کلیات سعدی اسمی از ایران زمین نیست و حضرات ایشان از واژه "ملک عجم" استفاده می کردند.می ماند اینکه ممکن است در همان دوران رضا خانی به خاطر ملیت پرستی مد شده اواخر قرن نوزدهم و اوایل بیستم ،بعضی شعر های ایران ، ایران را قالب کرده باشند امثال فروغی و تقی زاده و دکتر قاسم غنی و سایرین هزاره فردوسی گیر ها ،مثل علمدار ها و ترتیب دهندگان جشن های دوهزار پانصد ساله . که تاریخ را از کورش و داریوش آغاز می کنند.