از مادر برزگ تا نان بریدن ها(باکت فرانسه)

خدا رفتگان همه را بیامرزد،مادر بزرگی داشتیم که تا اواخر عمر پربرکت اش تلویزیون نگاه نکرده بود،گویا در همان اوایل پخش آزمایشی اش در شهرستان یکی گفته بود که حرام است و ایشان هم حرمت اش را داشته بود.در همان اوایل انقلاب که رسمی شد که اسامی اماکن و خیابان ها را عوض می کردند،چون همه اش یاد پدر و پسر بود،بقول امام راحل. 

نوبت که به خیابان ما رسیده بود اسم آیت الله طالقانی را برگزیدند که اسم زیبائی هم است ،بعد فوت ایشان یعنی آقا طالقانی،مادر بزرگ مرا صدا کرد و گفت فلانی حالا اسم این خیابان ما را  چه می نامند،نظرش رسیده بود که باید عوض شود،چون به قولی در میت باقی ماندن خوب نیست،که حالی اش کردم،زیاد هم سخت نگرفت. 

حالا بعد آن سال ها در این وانفسای انتخابات فرانسه نمی دانم این فکر از کجا به ذهن من رسید که با اختلاف تنها با دو خرده ای درصد آرا یکی رفت و دیگری آمد و این آمدن و رفتن نه اعتراضی نه اوردوکشی و به قولی نه بد اخلاقی صورت گرفت، همه شد تمام ،لااقل برای ما شرقی ها یک دعوائی هم نکردند که تماشایش کنیم،یعنی چه مگر به خاطر دو در صد لااقل یک جری می زد آن نابکار،سرش را انداخت پائین رفت و به یک تبریک بسنده کرد. اینکه تفگر شان به کل فرق اش از آسمان تا زمین است ،یک سرمایه اندیش و راست رفت و به جایش یک سوسیالیست بچه دانشگاهی آمد،و همه هم متفق القول اند که تا حالا کار اجرائی هم نکرده،خوب یاد می گیرد،همه که نباید کارشناس باشد به قول بعضی ها که فخرشان بوده و است.اما من حیرتم در این است که آن رئیس رای نیاورده، همه فک فامیل که چپانیده بود در کاخ الیزه و ادارات و نظامات و غیره چه می شوند، بعد اینکه رئیس رفت پس آن برادر زاده ها و خواهر زاده ها داماد ها و همه و همه چه میشوند،(در این موقع راوی تمام رخ به دوربین و پشت سرش عکس های تقریبا محو شده...و صدائی یک باد نه نسیم باشد بهتر است) 

"بس این همه فامیل چه میشود" 

بعد یاد یک مثل ناب ایرانی به یادش می اید و زمزمه می کند ... هر چه می خواهی ببر اما نبر نان کسی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد