اشگ مادر

دلم برای مادرانی می گیرد که نا باورانه شاهد بر باد رفتن آرزو های  جگر گوشه هایشان می مانند،تا بهشت زیر پاهایشان باشد،بهشت مادر زمانی است که بچه هایش به آرزو های دنیوی و معنوئی خلاصه شده در دو کلمه آزاد زیستن و آزاد زندگی کردن برسند،به این درخت آزادی چه قدر باید خون دل به ریزد،از تمام هستی  مادی و  معنوئی گذشته تا دلبندش بعد هیچده سال با مدرک تحصیلی اش برگردد؛ و در آغوش مادر به خاطر همه آنچه که از خود دریغ کرده و به پایش ریخته گریه کند و به گوید" مادر ، پدر هر آنجه که به من دادید در این تکیه کاغذ که اسم اش لیسانس یا دکترا که عنوانی بیش نیست آورده ام به پایتان بریزم ،یعنی بهشت را به شما هدیه کنم" همان عنوانی که خیلی ها با جعل و یا خریدن اش جان کندند و به شغل و مقامی رسیدند و در همین دنیائی فانی جلو ملتی اشگ ریختند که آهای مردم این مدرک را من نه با پول حلال پدر و مادرم بلکه با پول نفتی شما خریدم و الان هم جعلی بود اش را باور ندارم ، شما باور نمی کنید نکنید. من درک م از بهشت این حالات روحانی ایست که خدا وعده اش کرده ،مگر می شود وعده خدا را باور نکرد استغفر الله ،شما زمینی اش بخوانید، حالا کسی تفسیر دیگر دارد مربوط به خوش است که هیچ وقت بنده جسارت نقد عقایدشان را ندارم و هر انچه که باور دارند برای شان مبارک باشد.اما گریه شبانه مادری را فراموش نکنند که خدایش ، شاهد است نمی گذرد از قطره - قطره این اشگ ها؛ترسم سیلی شود این اشگ ها...این مادران خسته از بی دادی را؛ بیش ازاین نرنجانید،نه رنگی از زندگی شادی به صورت مانده و نه سفره ای به اندازه سی سالی که عمری به کار معلمی این قوم بوده اند، جون همه ریالی شد به جیب دانشگاه سازانی که خود بجه در بند دارند ، همان خدائی که همه به حضورش باور داریم فکر نکنم خوش اش آید از این همه بی دادی . آن روز را خدا نیارد که در فراق فرزندتان گریان باشید چون ما بندگان خدا ؛گریه کسی را دوست نداریم حتی آنانی که دوستشان نداشته ایم هیچ وقت.گریه مادر همان گریه یتیمی است که حضرت سر در چا برد و ناله کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد