سئوگی لیم شمسه یازیلیب


شمس ما در خانقاه،
صحبت مهر است که می گوید همی؛
ما سراپا گوش .
دوستی را خوش نگارد شمس ما،
مابه الطاف اش یقین.
گر به تبریز آیدش جان فدایش می کنم،
چون نماز اش را نیاز.
ای دو صد لطف خدا ،کن کرم در حق ما،
مابه هجر در مانده ایم.
هجر و هجران ؛تاب و طاقت از همه برباد شد،
در حلب با قافله.
رو به سوی شهر ما است ؛ این سخن گفت ناقله؛
ناقه هم آراسته به حسن.
کاش در چله باشیم ،شمس ما اهل صفا و حکمت است،
بی وجود او کی در چله رویم؟

ح- اسگوئی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد