می گفت اینکه تاریخ در برابر نام گنجی چگونه سر فرود خواهد آورد بماند-
چندین و چند سال قبل ها وقتی در دهه چهل در یک صبح سرد به صدای هیاهوی نا آشنا از خواب بیدار شدم چهره خسته دائیم را دیدم که در کنار مادر بزرگ و انبوهی از فامیل که بعد ها نسبت شان را با خانواده متوجه شدم از یاد نمی برم - به طور حتم چهل و اندی سال می شود که از آن دیدار غیره منتظره می گذرد . ما بچه ها مرد خسته مسافر را به اسم خان دائی صدا می کردیم که یک دفعه دختر دائیم که تقریبا به تعداد روز های حبس پدرش سن داشت وقتی در زانوی تکیده مرد غریب نشست نمی توانست غیر عنوان دائی اسمی برای مرد غریب پیدا کند و مدام مثل همه ما پدرش را خان دائی خطاب می داشت.این را نوشتم که بچه های نازنین گنجی هم به حتم لحظه آزادی پدرشان را از یاد نخواهند برد همچنان که بایست ایرانی از یاد نبرد.
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |