سایه از خود گفته (دوست صمیمی حقیر که سایه تخلص دارد به نظرم یادگار اوباشد در وب)

گوش من و گفته زیبای دوست؛ آنچه رسد مرهم است؛
ای که تو زیبا توئی ، حرف همه دوستی است؛
زیور تو ؛ بوم و قلم موی توست؛چون نگه اش می کنم ؛نقش ازل می زنی ؛
مهر به آن خوی تو؛ در عجب ام ؛ زلف یار از چه گرفتار توست.
خانه مزین زه توست وان همه از دست تو .
هم بنویسی به مهر هم به نگاری به رنگ؛ هم به نماز آمدی؛
ای که دلت پر زمهر هم به نیاز آمدی .
خانه تو ؛ منظر محراب شوی؛شوی تو هم مهربان.
چون که نبود شوی تو؛  کی بتوان نقش بست ؛هم به قلم دست زد.
هم به آواز خواند شعر و حدیث حبیب.
خواهم از آن کبریا ؛ منزلت آباد باد ؛
آن دو بهشتی گل ات سبز و سر افراز باد.
القصّه ... هم شوی تو ؛هم دو بهشتی گل ات؛ هم کلبه پر از مهر تو؛

شاد و  سر افراز باد.



سایه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد