اشعار فیس

ای گل یاس نسیم ؛ترسم از اینکه بیائی و من ؛
سر به نهم در راهت، چونکه پیرانه سرم 
هم بلا دور ؛ به چوگان تو گردد سر من همچون گوی
نرنجان دل من ؛ عشق صنعانی صوفی ها به "زونّار بماند" از قضا حافظ گفت :
"غرقه رهن می و مطرب شد و زونار بماند"
ای صنم ای گل ناز؛ منّت آمدنت چه گران تا به کران خواهد شد ؟
چو "فضولی" پیر و مرادم 
؛به مجنون مانم 
اگرم فهم منی ؛ باش و نپندار زیان ؛
بی تو نالان همه شب تا به سحر رنجور ام .
بیش از این خوار نخواه ؛
چو منی در "ملک سلیمان" مور ام؛
گنج میخانه "واحد" پر از این مسکین هاست؛
هم تو دیگر نخواه بار دگر مسکیم ام.

زونّار= بروی لباش درویشان میبستند و حافظ گوید "همه رهن می مطرب شدو زونّار بماند"
فضولی پیرم =مرداد فضولی پیر و مراد همه یه راویان عشق ؛که تراژدی لیلی و مجنون از آثار اوست به تورکی و عربی و فارسی شعر گفت و اکنون به شش مجلد رسیده که آهنگ ساز مشهور آذر بایجان "اؤزه یر حاجی بیک اوف " اوپرائی ساخته که شهرت 
جهانی دارد .
واحد = غزل سرا و بیشتر اشعارش حال و هوای میخانه را دارد و از نوعی شهرت عام بر خوردار است اشعار میخانه ای او ؛که به آهنگ شش و هشت نواخته می شود . هم غزل سرا ست چون به دستگاه موسیقیائی آشنا بود تقریبا همه غزل هایش در تمام دستگاه های هفت گانه و شعب آن خوانده می شود 
ملک سلیمان = به روایتی که حضرت سلیمان زبان همه جان داران را می فهمید و مور سلیمان خود حکایتی دیگر دارد .
همان روز بعد هجرت مادر در کنار رختخواب بدون مادر 

زمستان 92 حسن - اسگوئی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد