لوس آجلسی ها

این آقایان آن سوی آب هم به قول آقا رفعت ما عالمی دارند آقاآ
می گویند بیست و چندی کانال مهواره ای دارند و ما هم که آدمیم مثل خلایق دل داریم رفتیم خانه یکی از آشنایان دور و بشنیم به تماشا( این روز ها هرکه از کانال مهواره سخن می گوید ُ پشت بندش می آورد که رفتیم در خانه همسایه تماشا کردیم)یعنی آدرس مجهول می دهدُ به هر حال ما هم در یکی از خانه های آشنایان بودیم؟؟؟؟
در دو کانال تبلیغ مسیح و داستان چوپان بودن حضرت ایشان و کوسفندی خلایق و در دوکانال در تاریخ کورش و داریوش و در دوتایش فروش فرش و در چند کانال رقص کمر و قر وفر خواننده میان سال با شکم پر چربی و در یکی آقای به نام فورد فولاد وند فحش و ناسزا به هر چه عرب و اسلام و در یک کانال حزب پیشرو کارکری و حرف های گنده مارکس که می گویند کل اعضایش تعداد صندلی مینی بوس است و در دیگر ایران رجوی و رجوی ایران که در تلاش تبرا از صدام است برنامه اجرا می کند
و در دیگری داد سی و پنج ملیون ترک آذر بایجانی که درد ماده قانون اساسی اصل ۱۵و۱۹ را دارد ُ که این آخری هم متهم است به اینکه وطن را تجزیه می کند خلایق برسید که وطن رفت -
برگشتیم به صدای سیمای خودمان که لااقل بعد افطار هاشم آقا را و بعدش هم شب های برره را دارد و موجب شادی و خنده اهل و عیال  هم است و چه بهتر از این . یاد مراد برقی ها به خیر که خیابان های شهر در موقع پخش آن نفسی می کشیدند.

حرف های این جمعه

آقا رفعت مان دیگر دارد کار دست ما می دهد
آمده بود با یک برک پرنت از خبر گزاری جمهوری اسلامی همان ایرنا که بیا روی وب لاک بگذار.
متن خبر
( اقای هاشمی رفسنجانی: نباید سوریه را در برابر فشار های امریکا تنها گذاشت)
تهران ُ ایرنا ۸۴/۰۸/۰۵
داخلی. سیاسی .مجمع
خوب شد خودمان هم برای خاطر جمع بودن رفتیم توی سایت این بار نه ایرنا بلکه ایسنا
دیدیم با کمال تعجب در صفحه مربوطه به مصاحبه
سرویس سیاسی
۸۴/۰۸/ ۰۴
۳۰۰۵-۲۶-۱۰
۱۹:۰۸:۲۲
کد خبر:۰۱۷۹۷-۸۴۰۸
هاشمی رفسنجانی در جمع خبرنگاران: طولانی شدن روند استقرار دولت را یک عیب می دانم چهار وزارت خانه بدون وزیر در تاریخ دولت های جمهوری اسلامی بی سابفه است.
 گفتم: آقا این دو باهم خیلی فرق دارد کا رمان راسیاسی نکن
آمد روی حرف که ای آقا تو بنویس چه کارت است به این حرفا
گفتم برو آقا آ
ما خبری که دوگانه باشد و بوی استفاده ابزاری داشته باشد  را روی وبمان نمی آوریم .
بی پدر آ آ رفعت می خواهد کار دستمان بدهد ُ خیالش ما بچه ایم

به یاد فیلم و نمایش نامه مصدق

نفس اینکه نام دکتر محمد مصدق به تاریخ مبارزات ملی ایران عزیز پیوسته است خیلی ها را می تواند درد آور باشد،نخست طبقه فئودالیستی که به رغم چپاول اجدادشان و نوکری سفارتخانه و پابوسی شاهانی که خود نیز آستانه بوس دیگران بودند.دویم کسانی که عکس مار بر دیوار کشیدند و قومی را فریب وسّوم روشنفکرانی که  قهرمانی را به استوره ها باز می گردانند،چون خود را توان و توشه نیست ، که مثل گرگ ها ،جهت دریدن هم دوره نشسته اند.در این سال ها هر که به نوعی در مدح مصدق قلم زده ناگزیر قهرمانش خوانده.اگر صد یک این مدعییان قلم و آزادی در عصر مصدق کبیر بودند او را صد بار بد تر از حزب توده و بلکه کاشانی ها به زمین می زدند، مصدق یک عمر املاک پدری و مادری را سّد جو نمود حضرات اپوزان وجه تابیعت بیگانگی را،اگرمصدق حقوقدان برجسته بود خیلی ها حقوق دان هاوائی...اند آن هم تنها به خاطر استفاده از مزایای دولتی و کارمندی اش و شاید برای دوره های انتخاباتی دیگر - هر که از راه می رسد عنوان دکترای و فارغ التحصیلی را دارد آنهم از دانشکده  شاخ تپه های برره . آقا مصدق حقوق می دانست چون خوانده بود اگر قیاس به نشینیم که زمانی در کشور هزار به یک اسم خودشان را نمی توانست بنویسد
یادمان باشد هر یک از مدعییان فعلی آزادی می تواند خود یک آقا مکی ثانی شود. مگر نه این که سرباز نفت مکی مثل حضرات اپو زان فعلی در فکر ان ( ان رجلی )خود بودُ و مگر نا اینکه دکتر بقائی همین حرف های را می زد که آقایان لوس آنجلسی می زنند.
همین احزاب رنکارنگ آزادی خواه خود به تنهائی ادعائی فراگیری مثل حزب توده را دارد.هر چند که توان تشگیلاتی آن حزب اکنون هم مثال زدنی است آن هم بعد نیم قرن.کسانی که به عافیت نشسته اند حق ندارند فرهنگ ضد قهرمانی را توسعه دهند