فضولی دئن بیر غزل

Şafayi-vəsl qədrin hicr ilə bimar olandan sor
Zülali-zövq şövqün təşneyi-didar olandan sor
Ləbin sirrin gəlib göftarə məndən özgədən sorma
Bu pünnhan nüktəni bir vaqif-asrar olandan sor
Gözü yaşlıların halın nə bilsin mərdümi qafil
...
Kəvakib seyrini şəb ta sahər bidar olandan sor
Məhəbət ləzzətindən bixəbərdir zahidi qafil 
Füzuli eşq zövqün zövqi eşqi var olandan sor 
 
شفایی وصل قدرین هجر ایله بیمار اولادان سور
زلال ذوق شوقون تشنه یه دیدار اولان دان سور
لب یین سرّین گئلیب گفتاره، من دئن اؤزگه دئن سورما
بوپنهان نکته نی بیر واقف اسرار اولاندان سور
گؤزو یاشلی لارین حالین نه بیلسین مردم غافل
...
کواکب سرّینی شب تا سحر بیدار اولاندان سور
محبت لذت یندئن بی خبر دیر زاهد غافیل
فضولی عشق ذوقون ،ذوق ه عشق ه وار اولاندان سور

همین طوری

رضا شاه نخست وزیر پیر اش را عصری به حضور می طلبد و بعد کمی خود را عصبانی نشان دادن رو به مخبر السلطنه هدایت(قاتل ستار خان و شیخ محمد خیابانی)می گوید بروید استعفا دهید،مخبر السلطنه هدایت با ترس و لرز می گوید صبح زود قربان استعفای هیئت وزیران روی میز اعلا حضرت می گذاریم و در جواب شاه با خشم می گوید نه "همین عصری" و در ضمن هر کاری به خواهی می دمت خارجه یا داخله.پیر مرد با ترس می گوید بفرماید بنده زاده ،خانه زاد وکیل مجلس باشد.و همان دوره هم وکیل شد یعنی به پاس خدمت دوازده ساله پدردر صدر اعظمی ،تنها خواستش وکیلی پسر نصرالله بود.بعد ها در کتاب خاطرات خود نوشت کار در وزارت خارجه را دوست نداشتم،باید رو در رو کسی ایستاده و دروغ گفت و شنید.در مدت خدمت اداری اش دربار پنج شاه را دیده بود و به قول خودش نان شان را خورده بود،حیف که قاتل مستقیم شیخ محمد خیابانی بود و قاتل غیر مستقیم ستار خان و باقر خان.چون به حیله ایشان بود آن ماجرای باغ شاه و خلع سلاح.والا از مدیران لایقی می شد و تحصیل کرده المان و اتریش.بعد ها این در خواست اش از رضا شاه شده بود مضحکه روشن فکر ها و چپ های اصلاحات چی های دوره دو دهه اول انقلاب. حالا مسافران نیوروک همه فامیل هم اند و باقی قضایا.روزی در رادیو محلی استانی به طنز می گفت به هر اداره ای می روی احساس می کنی ژن همه یک نوع است،نگو همه کارمندان از یک طایفه و هم کؤشن اند.کؤشن در تورکی به محل ایل و طایفه گفته می شود.

عصر جمعه

"در ایران و ایرانی محافظه کاری،هر وقت بارقه ای امید به وجود آمده ،دستی از درون یا بیرون آن امید را از مردم گرفته"این آخرین جمله ای بود که سازنده فیلمی آنیمیشن از زندگی زن های ناصرالدین شاه در یک برنامه تلویزیون بی بی سی گفت و در همان اثنا داشت قتل امیر کبیر گرچه واقع گرانه نبود را نشان می داد و دیگر اینکه تقریبا از حرم ناصری خیل عظیم زنانی را نشان داشت که گوینده می گفت این ها زن های عقدی و صیغه ای شاه بودند و بیشتر شان را حکام محلی برای شاه پیشکش می فرستادند.بیشتر این عکس ها را خود ناصر الدین شاه به وسیله دوربین اهدائی ملکه انگلیس گرفته و در این عکس ها عکاس که خود شاه باشد عکس های را سعی در به سبک عکاسان آن زمان اورپا برداشته،تقریبا قیافه همه از جمله لباس و حتی آرایش خیلی به هم شبیه اند،نمی فهمدیم در بیشتر چهره ها یک غمی نهفته می دیدم غمی که مثل یک مرضی وا گیر و یا نمی دانم مثل یک کپی، بگویم بهتر است ،دیده می شود.خانم ها بیشتر به هم گمانم به طور یکسان شباهت فامیلی دارند و این خیلی برایم عجیب بود و عجیب تر اینکه تا حال صد ها بار من از این عکس ها دیده بودم و مثل حس امروزی را نداشتم،غمی سنگین را روی شانه هایم احساس کردم ،غمی که تا حالا نداشتم و شاید داشتم نمی دانستم.یک رشته نانوشته و نا باور مرا به تک تک این زنان نگون بخت داشت وصل می کرد و لحظه ای خودم را پیش آن ها احساس کردم،گفتم که تا کنون این عکس ها را بارها و بارها دیده بودم ولی همچین احساس و فکری نداشتم.ولی در این عصر غمگین جمعه ،آری شاید هم این عصر جمعه و سن و سالم باید باشد،بیشتر باید روی این نوع نگاه و تنهائی ام در جمع باید باشد.امروز اصلا حال و حوصله کوه رفتن هم نداشتم همه اش در خانه پشت میز تحریر خود را به کتاب  خواندن و فیش برداری از آن که می خواندم و موزیک گذراندم،ولی عصر جمعه ای و غم غروب اش را خیلی وقت بود دیگرتجربه نکرده بودم،ولی امروز نمی دانم چه ام شده است خدای من آن چه کافکا در مسخ نوشته را خود تجربه کرده بود یا نه.در خبر ها امد که آقای احمدی نژاد هوس کرده از زندان ها باز دیدی کند، به خیالش دیدن و بازدید زندان ها هم سفر استانی است که دوره کند و یک دست در کیسه پول و دست دیگر در حال گرفتن نامه های شهر وندان و صد البته عکاسان در پس و پیش.نه آقا رئیس این جا دیگر واقعا خط قرمز دیگران است و هم حوزه و استحفاظی کسان دیگر،یعنی صاحاب دارد این ملک،نمی شود که بدون تشریفات و این حرف ها ...نوشته اند نمی دانم از کدام زندان رضا شاه می خواست بازدید کند که مجری آیرم بود و یک عده شهربانی چی دیگر،شاه را که برده بودند تو و از اینکه گزارشاتی هم از قبل در مورد تیمسار آیرم شنیده بود و سط باز دید ترس برش داشته بود و با تغییر بیرون آمده بود و بازدید را هم نیمه کاره.البته حرف حرف می آورد خدا به دور از آقای رئیس جمهور.تازه وقتی مشاورش را که زندانی شده و راویان هم می گویند برای معاون اش هم خوابی دیده بودند به خیر گذشت،خلاصه من بودم از این هوس ها نمی کردم،تازه تشریف بردید و هر زندانی هم که البته خودش را بی گناه می داند و یک نامه ای به دستتان داد که چه،آن شهرستانی رئیس ندیده که نیست با پنچاه و یا صد هزار تومن یقه مبارک را ول کنند، این ها زندانی اند با کوهی از پرونده و گناهی کرده یا نکرده،تازه اگر عادی باشند یک چیزی اگر امنیتی بودند چه.بیشتر همه شان به خاطر سرکار و یا انتقاد به کار های همکارانتان آن توی چهار دیواری اند.مگر آن اجتماع دانشجوئی آقا خاتمی را ندیدید که آن دانشجوی شهرستانی چه طور بی ادبانه با ایشان سخن گفت مثل اینکه ارث باباش را از آن سید فیلسوف می خواست،به نظرش خیلی هنر کرده بود که به یک انسان شریف و محجوب می توپید،من بیننده پای تلویزیون آب شدم از این بی حیائی بچه سیاسی ریغو،به خدا.نه آقا رئیس به خاطر مشاورتان این ریسگ را نگنید و هر وقت دلتان برایش تنگ شد بفرمائید حضور می آورند،لازم نکرده شجاعت به خرج دهید،من که اصلا نمی پسندم این صله رحم را، خود دانید.از آن طرف هم مجلس تورکیه به دولت اجازه داده هر وقت دلش به خواهد به مدت یک سال از تاریخ صدور مجوز به هر کشور متخاصم جواب داندن شکن بدهد،مثل اینکه بوی ناتو می اید،حالا که سازمان ملل اجازه نمی دهد با یک سناریو می توان ناتو را به کار کشید،تا نظر شما چه باشد آقا رئیس.مخصوصا که آن رهبر حماس هم شکر های خورده و اردوغان را رهبر جهان عرب و اسلام کرده و مرسی هم که دعوت داشت وسخنرانی هم کرده و گویا از دیگر اعراب هم بودند من که ندیدم ،فقط شنیدم.این ابر قدرت ها برای هر ملکی یک آچار و کلید متفاوتی دارند، یعنی برای یک کشور عربی با یک کلید مخصوص به خود،همه شان را با یک کلید باز نمی کنند. فعلا که برای سوریه کلید قتل عام را درپیش گرفته اند،چون همسایه را باید اسرائیل بی پیر باید انتخاب کند همه کس را نمی شود همسایه اسرائیل کرد، تقریبا آقای مرسی را پسندیده اند،بعد سوریه گمانم نوبت اردن باشد که این جمعه یواش یواش بویش آمد و شاه عبدالله نخست وزیر تمام فلسطینی را انتخاب کرد و راه پیمائی اخوان المسلمین را امروز به طور رسمی شروع شد،به نظرم زیاد طول نمی کشد،بوی اش می آید