ورقی از تاریخ روز نامه شرق

 معاصر ایران
میانجى گرى انگلیسى ها
امید پارسانژاد
«پیشروى و تهدید لشکریان روس [در آذربایجان ایران] سرجان ماکدونالد نماینده بریتانیاى کبیر را مضطرب کرده بود. وى به خوبى متوجه بود که این همه فتوحات و موفقیت هاى ارتش روس در ایران بالنتیجه امنیت مستعمره بریتانیاى کبیر را در هندوستان تهدید مى کند (نامه ۱۲ مارس ۱۸۲۸ ماکدونالد به فرمانفرماى هندوستان). بنابراین براى جلوگیرى از پیشرفت روس ها، نماینده انگلستان میانجیگرى خود را به فتحعلى شاه پیشنهاد کرد و حتى پرداخت دویست هزار تومان از غرامات جنگى را تعهد کرد مشروط بر اینکه مواد ۳ و ۴ معاهده ایران و انگلیس مورخ سال ۱۲۲۸ه ق (۱۸۱۳م.) لغو شود. فتحعلى شاه با پیشنهاد نماینده دولت انگلستان موافقت کرد... گرفتارى هاى دولت روسیه در یونان و در بالکان که در آن نقاط مسیحیان از حمایت و پشتیبانى دول معظم اروپایى برخوردار بودند وظیفه نماینده دولت انگلستان را آسان مى کرد، به خصوص انعقاد پیمان اتحاد مثلث لندن در تاریخ ۱۶ ژوئیه ۱۸۲۷م. که مسیحیان بالکان را از قید اسارت دولت عثمانى نجات داد باعث شد که نمایندگان دولت روس با پیشنهادهاى سرجان ماکدونالد موافقت کنند. پس از حصول توافق میان فرماندهى کل  قواى روس و نماینده بریتانیاى کبیر، مک نیل عضو سفارت انگلستان به تهران آمد تا موافقت و رضایت فتحعلى شاه را براى امضاى پیمان صلح جلب کند. فتحعلى شاه بالاخره حاضر شد مبلغى را که به عنوان غرامات جنگى از طرف دولت روسیه تعیین شده بود بپردازد به شرطى که نماینده بریتانیاى کبیر تضمین و تعهد نماید که ژنرال پاسکویچ شرایط قرارداد را مراعات کرده و محترم خواهد شمرد. سرجان ماکدونالد تقاضاى فتحعلى شاه را قبول کرد و مقرر گردید مذاکرات مجدداً در میانه در قریه ترکمانچاى که محل ملاقات نمایندگان مختار دو دولت تعیین شده بود، آغاز شود.» («تاریخ سیاسى و دیپلوماسى ایران» على اکبر بینا)
•شایعه عزل
میانجى گرى نمایندگان سیاسى بریتانیا میان دو طرف، علاوه بر دلایل بین المللى که ذکر آن رفت، یک علت داخلى هم داشت. فتحعلى شاه هنگامى که خبر سقوط تبریز را شنیده بود، احتیاطاً فورى به احضار سپاهیان از گوشه و کنار کشور اقدام کرد. به نوشته محمدتقى لسان الملک سپهر، «مردم دارالخلافه طهران چون شجاع السلطنه [شاهزاده] حسنعلى میرزا با انبوه لشکر خراسان برسید و کلمات او را در اصرار جهاد با روسیه اصغا نمودند و تجلد تنمر او را در کار جنگ بدیدند با خود اندیشیدند که سزاوار آن است که شهریار تاجدار او را ولیعهد دولت کند و نایب السلطنه (عباس میرزا) را که مقهور روسیان گشته معزول فرماید. اندک اندک این ترهات چنان شایع گشت که ینارال دالخسکى (نماینده روسیه در مذاکرات صلح) باور داشت و چنان پنداشت که نایب السلطنه از ولایت عهدى معزول است و از این پس نایب سلطنت شجاع السلطنه خواهد بود. لاجرم بسقاویج (پاسکویچ) را نامه اى کرد که کارداران روس را سخن مصالحت و مسالمت با نایب السلطنه بود و شرایط مواثیق عهدنامه با او محکم گشته، از پس آنکه ولیعهد دولت ایران شجاع السلطنه شد و او را جز کاوش با روسیان سخنى بر زبان نیست، این رنج بردن و عقد مصالحه استوار کردن باد به چنبر بستن است.» (ناسخ التواریخ)به این ترتیب روس ها اطمینان خود را به ثبات و استمرار صلح از دست دادند و با ترک مذاکرات خود را براى ادامه نبردها آماده کردند. پاسکویچ که در دهخوارقان انتظار رسیدن میرزا ابوالحسن خان شیرازى، وزیر امور دول خارجه فتحعلى شاه را مى کشید، با شنیدن شایعه عزل عباس میرزا، آصف الدوله را (که در تبریز به اسارت گرفته بود و او را با خود به دهخوارقان آورده بود) برداشت و به تبریز بازگشت. رواج یافتن این شایعه و عقب کشیدن روس ها نیز از جمله دلایل میانجى گرى نمایندگان انگلستان بود.
•خانه محقر
هر چه بود سرانجام با تکذیب شایعه عزل نایب السلطنه ایران و پذیرش شرایط روس ها توسط فتحعلى شاه کار مصالحه قرار گرفت. «این نوبت در قریه ترکمانچاى از توابع تبریز بسقاویج به اتفاق آصف الدوله حاضر شد و نایب السلطنه نیز بدانجا شتافت و منوچهرخان ایچ آقاسى با معادل هشت کرور زر مسکوک نیز راه ترکمانچاى گرفت و میرزا ابوالحسن خان از زنجان بدان سوى رهسپر گشت.»
گویا دو اتاق از خانه مشهدى محمد نامى از ساکنان روستا را براى پذیرایى از نمایندگان دو طرف آماده کرده بودند و عهدنامه معروف ترکمنچاى در همین دو اتاق تدوین و امضا شد. «در همین خانه محقر بود که سرنوشت کشور ایران در قرن نوزدهم تعیین شد، زیرا پس از امضاى قرارداد صلح ترکمانچاى در تمام معاهداتى که دولت ایران با دول بیگانه منعقد کرد مواد معاهده ترکمانچاى مورد استناد قرار گرفت. پس از تهیه و تنظیم پیمان صلح بلافاصله یک معاهده تجارتى مکمل فصل دهم همان پیمان و یک صورت مجلس دایر به چگونگى تشریفات پذیرایى سفرا و مأمورین دیپلماسى خارجى - مکمل فصل نهم پیمان صلح- به امضاء رسید.» (تاریخ سیاسى و دیپلوماسى ایران)معاهده ترکمنچاى شانزده فصل دارد که در شماره آینده مفاد آن را از نظر خواهیم گذراند. مختصر آنکه تضمین حمایت از ولیعهدى عباس میرزا و نسل او توسط روس ها در این معاهده و همچنین اعطاى حق قضاوت کنسولى به روس ها از جمله مهمترین و اثرگذارترین نکات آن براى آینده ایران بود. نکته اول دست روس ها را براى دخالت مداوم در امور داخلى ایران باز مى گذاشت و پیامدهاى نکته دوم حتى تا هنگام حکومت پهلوى 

کاش ما....

کاش ما اشتباه سوریه و همچنین سوریه در لبنان را تکرار نمی کردیم  و  شرف ملی و دینی و دانش هسته ای را  این چنین آلوده سیاسی های غرب نمی نمودیم . اگر ژورنالیستی در دانمارک آنهم در شهریور امسال عملی زشت انجام داده  و آن وقت ما حالا که دنیا به طرف محکوم کردن ما خیز برداشته ُ می توانیم به ملاحظات تمام هم اعتراض خود را بیان کنیم و هم پیش از این خشونت طلب در جهان جلوه نکنیم. و خود را در خط مسیر سوریه و لبنان قرار نمی دادیم. سوریه و بشار اسد می تواند خود مشکلات سیاسی خود را به طریقی با غرب حل و فصل کند چه در پشت پرده و چه در صحنه . ما مسائل ما با آن ها در یک سو نیست. اگر قرار است ایران قطبی در منطقه باشد باید تفگر سیاسی و دیپلوماتیک خود را دنبال کند.سوریه و گروهی از حاکمان لبنان خود را در خارج از مسائلی می دانند و ما در متن واقعه باید به مانیم.ما پست سرمان یک پیروزی انقلابی داریم که ریشه در صد سال مبارزات استقلال طلبانه است ُ نه در احزاب بعث و در گیری های فرقه ای لبنان.خسارت تمام و کمال این گونه اعتراض ها را چه مادی و چه معنوی دولت های دانمارک و سایرین از بیت المال ما می گیرند. آن وقت دولت مردان ما نمی توانند موضع را به پیچانند( نقل به معنی: طبقه اول مغازه مردم است و برای طبقه های بعد به تکلیف خود عمل کنید..... شرق روز بعد). می تواند مردمی بودن این حرکت ها را نشان دهد.