حقیقتی که در هیا هوی رسانه ها گم می شود

"

احمدی‌نژاد با اشاره به تحمیل جنگ اول و دوم جهانی بر مردم اروپا که سود آن به جیب سرمایه‌داران آمریکایی سرازیر شد، خاطرنشان کرد: الان دوباره می‌خواهند ضرری که به دنبال سیاست‌های غلط اینها به وجود آمده را از جیب مردمشان بردارند که بنده به مدیران اروپایی نصیحت می‌کنم کنار مردم بنشینند و حرف آنها را شنیده و عادلانه و عاقلانه تصمیم بگیرند. " 

 

 

حداقل این چندمین بار است که در کلام آقای احمدی نژاد حقیقتی پنهان است که کسانی از خود و سایرین آلوده اش می کنند و به خاطر شاید مقاصدی هیچ به خود نمی گیرند و نمی گذارند لااقل اش دونیا باخبر شود. 

من قبل از نوشتن این مقاله توهین و افترا های می بینم که به سوی من نثار می کردد، البته از طرف دوستان زیاد. 

روز و روز گاری آقای احمدی نژاد گفتند" گیریم که شش ملیون یهودی در زمان جنگ دوم قتل عام شده آن هم به دست دولتی که در قلب اورپا بود و نامش هم آلمان، خوب تقصیر اعراب خاور میانه چیست که شصت سال است توانش را می دهند ، خوب بروند چای برای خود سکنا کنند" 

نقل به معنی است فرمایش ایشان. 

در همان زمان ها از طرف دوست و دشمن آنقدر به این گفته ساده و به قولی پوپلیست شاخ و برک دادند ک اصل موضوع گم شد در هیاهو.اگر دولت اسبق آلمان قتل عام کرده که کرده، تقصیر خاور میانه چیست و هم تقصیر فلسطینی چیست در این میان. 

بیشتر و یا کمتر از طرف رقبا و دوستان آن قدر مانور دادند که اصل مطب مستتر شد. 

یا یکی از مشاورینش گفت"یهودی صاحب کتاب را کاری نیست اگر هست با صهیونیسم چهانی است که هر جا قدم گذاشته با خود سرمایه ربوی و نامشروع آورده و دنیا را زیر سلطه می خواهد" 

بعضی راه افتادن که احمدی نژاد دوستار یهود و در اصل خود تازه مسلمان است و این تازه مسلمان بودنش را نوری زاده در رسانه ها بوق و کرنا کرد. 

حد اقل کم و بیش تمام اقتصاد دان ها معتقد هستند که همان جنگ چهانی دوم را اقتصاد ورشگسته آمریکا و سایرین برپا داشتند که خود و سرمایه شان را نجات دهند و دادند به طوری که برای اولین بار در نهاد کار و کارگری نیروی انسانی کم آوردند و زنان را داخل کارگاه ها کردند، در امریکا. 

ماشین جنگی به راه افتاد و روح کار خانه ها جان گرفت و اسلحه و مهمات سازی هم در آلمان و امریکا و بعضا در برخی از کشور ها راه افتاد و در ایم میان اگر گشور های مثل ایران و سایرین کلاه سرشان رفت و تنها به پل پیرزوی مفتخر شدند تقصیر تفکّر احمد نژادی ها چیست. 

اگر غربی جماعت گربه را روی شاخه درخت گیر افتاده به بیند اشگش سرازیر می شود آتش نشانی خبر می کند و ان جی یو راه می اندازد. 

برای نفت شمال لیبی چه الم شنگه ای را انداخت، قزافی جنایت کار را چهل سال است تحمل کرده و حتی بوی شتر های که هر بار قزافی باخود به امریکا و سایر ممالک می برد هنوز هم در دماغ کار کنان سیا و اف بی آ یش است، قذافی را چند بار ستوده بودن که خود را از اعراب کنار زده و در سر لیدر افریقائی را می پروراند. 

همان قرافی بود که با سرمایه نفتی لیبی فیلم محمد(ص) رسول الله را ساخت و عمر مختار را، اگر بگویم که به موقع اش همان فیلم ها چه قدر در بیداری افکار ملت های کشور های مسلمان تاثیر گذار بود بی ربط ننوشته ام. هنوز هم در ایامی همان فیلم ها در کشور های خاور میانه پخش می شود. 

فاصله نفت لیبی با غرب می نویسند صدو پنچاه کیلومتر است ،  چه مفت ، مفت چنگ شان. 

حال می خواهد ملتی هزاران گشته دهد چه باک،تازه این کار حانه اسلحه سازی های غرب است که به تولید انبوه می رسند.مگر در چنگ هشت ساله ندیدیم که با تحریم هم با چندین برابر قیمت اسلحه خریدیم و تاره اسلحه های خریداری شده شاه سابق را هم مصرف کردیم و به عبارتی هزار ملیارد دلار به کشور زیان آمد و هم در این میان کشور دوست و همسایه فعلی مان عراق هم به همان میزان کم و بیش زیان مادی معنوی دید. 

به باورم شروع جنگ نه در دست های حاکمان ایران و نه صدام بود و این ایادی امپریالیست ها بودند که آتش بیار معرکه بودند ،اگر باور کنیم زیان جنگ را از هر دو طرف را پس نفع در کدام طرف است. قمار خانه ها ئی که قمار راه می اندازند ، همان ها آخرسرش پول ها را جمع می کنند. 

نزدیک سه دهه در همسایه مان افغانستان نا آرامی است و خونریزی ،حاصل در جیب مافیا مواد مخدر و کارخانه های اسلحه سازی. باشد که سرباز امریکائی و انگلیسی و ناتو همره افغانی از بین برود چه باک.برای سرمایه ملیت مطرح نیست بقای سرمایه مطرح است.چنان چه در محاربه دوم بین الملل دیدم. 

بعد جنگ اول خلیج فارس چندین بار سقوط و بالا رفتن دلار را مشاهده کرده ایم ، امریکا و مافیای نفت چندین بار با بالا رفتن و پائین آمدن نفت زیان خودشان را یئر به یئر کردند و از این یئر به یئر هم شیوخ عرب بی نصیب نمادند چه موقعی که قیمت نفت بالا بود فروختند و چه موقعی که دلار پائین آمد فروختند نفت را به کشور های آسیای شرقی که چشم در خرید ارزان نفت می مانند.مثل لاش خور ها . حال هم شنیده ایم پول ما را به خاطر تخریم خودساخنه به تاخیر می اندازند.هند و کره و چین از این میان هستند. 

می رسیم به اصل مطلب که آقای احمدی نژاد گفتند که به خاطر نوع ساختار اقتصادی شان هر از چند گاهی به جنگ های محدود نیاز دارند گفتم محدود که کلام آقای احمدی نژاد را به زعم خود اصلاح کنم. 

آقای احمدی نژاد درست برداشت کرده اید ولی اگر جنگی باشد دیگر نه مثل بین الملل های سابق بلکه به صورت منطقه ای است این بار .که فعلا در اجراء اش هستند. شمال افریقا و بهار عرب نام گرفته. 

تمام آن سرانی که رفتند و می روند همه روزی از دوستان غرب بودند به یاد آوری نیازی نیست.ارتش مصر زمانی روسی بود و الان تمام امریکائی، به همین خاطر بود که در اواخر مبارک زعمای ارتش بود که به امریکا می رفتند و می امدند. 

انگلیسی مبادی آداب و معاشرت نتوانسته است شکم افریقائی تباران و شهر وندان درجه دومش را سیر کند و نتیچه همان که در شش روز غارت و چپاول دیده شد. 

به قول بی بی سی اراذل اوباش در همان پنچ شش روز امنیت ملُی و سرمایه شان را هم به یغما برد و جهان در تحیّر ماند، دیگر از افغانی گرسنه چه انتظار. 

اگر یک قلم تها یک قلم در مصر و یا سایر جا های خاور میانه اتفاق این چنین ی می بود دیگر آبروی برای اخوان المسلمین نمی ماند . 

سخن آخر اینکه بلی در گفته های اقای احمدی نژاد حقیقتی نهفته که در هیا هوی پوزسیون و اپوزسیون شنیده نمی شود.

دیگر مادری نیست که غم غربت فرزندانش را به خورد

همه بودیم سربالینش، بعد نه ماه مریضی شخت در بستراحتضار افتاد.اول شب دکتر آمد و صلاح ندید برای بردنش دوباره به بیمارستان ،گفت حالش خوش نیست می برید عذابش می دهند از خدا عمری گرفته بود به هشتاد و سه سال،و نه ماه مریضی و سرطان و درد امانش نمی داد و مقاومت می کرد و بالاخره تسلیم شد و من دیدم که چه گونه روحش اش به اسمان ها رفت و ساکت نفس می کشید و دم و باز دم به شمارش افتاده بود،که به رسم عاذت و رسم مسلمانی داشتم سوره مبارکه بقره را می خواندم و زیر نگاه اش داشتم و چشمی در کلام خدا و نزدیک اذان سحر رمضان،که نفس از شماره افتاد،ونگاهش در گوشه اتاق ثابت. و باز به رسم ادب و رساله عملیه...

چندین ساعت متمادی که بالای سرش بودم تمام زندگی ام را در همین لحظه ها خلاصه دیدم،از موقعی که چشم باز کردم و یاد دارم به مثل اجداش، نشان از قزاقی داشت و خشم و عشق را در هم پیچیده بود. 

به نبود پدر، ما را پدر بود و از خشم اش در امان نبودیم. و در عوض وقتی پدر از غربت می امد صلابت یک سرباز را با خود به خانه می آورد و چه قدر هم مهربان بود،شاید در سرباز خانه مشق عشق دیده بود و نوبت مادر بود که به کمین رود از صلابت شویش. 

پدر وقتی دنیایش را گذاشت و روفت  زیاد پا به سن نبود غم و غصه دوری فرزندانش عذابش می داد، همان فرزندانی که به عشق بزرگ کرده بود و حال غمشان لااقل نبود پدر نیست. 

مادر هم رفت ،و رفتنش ما را به غم پدر نزدیکتر. 

حال هر دو آرمیدند بی غم فرزندانش،جلای وطن هم برای فرزندانش مثل مرگ است می دانستند هر دو، دیدار به قیامت ماند.  

از خدا تا حال چیزی نخواسته بودم و هر چه داده و نداده ،راضی بودم به رضایش،ولی دم آخر مادر رو به سوی خدا کردم و گفتم که کاش بچه هایش همه بودند، کاش... 

تنها خواستم از خدا در آن لحظه بود که کاش مادر و پدری به نوبت جان باختن، فرزند در غربت نداشته باشند و چشم به راه نمانند.

 

حد اقل تا حال من ندیدم

 
شش ماه نا آرامی در بهار آفریقا و در کشور های عربی صحنه ای این چنین لااقل من ندیم، که در کشور متمدن انگلستان این چنین صحنه های را. 
هیچ گاه فکر نمی کردم که غربی جماعت این چنین غارتی را انجام به دهند،واقعا که... 
به صورت وحشتناک لندن و سایر شهر های بریتانیا در بعض اماکن به قدری دزدی و غارت اسفناک بود که شرقی جماعت باید به مناعت طبع خودش افتخار کند. 
ولی تحسین باید کرد دولت مردانی که با صبر و حوصله تحمّل این نا آرامی را پشت سر خواهند گذاشت. 
این نیز می گذرد و می ماند احترام به قانون که همیشه بوده خواهد ماند. 
اگر تعداد گشته و زخمی در بهار عرب زیاد است سر سران حاکمیت ها سلامت،اگر چه اغلب شهروند های درجه دوم انگلستان افریقا تبار ها همچین حوادثی را بروز داده اند و باز هستند خود شهروند های که زیاد هم در این وقایع پاک نبوده اند و بی میل به این تاراج. 
هر چه که پیش آید و آمده ،جامعه غرب جود را باز سازی خواهند کرد و آن که چه می ماند، نقلی از حوادث و عبرت و کمک جامعه شناسان با حاکمان غربی، که چرا ئی واقعه را علاج خواهند کرد. 
و معمر قزافی و دوستانش باید بدانند که دموکراسی بازی سر شگنک هم  دارد.تازه بعد از پنچ روز تازه به پلیس اجازه گلوله پلاستیکی و آب پاشی داده. 
خان در منچستر است و دل نگران او هستم،