"در ایران و ایرانی محافظه کاری،هر وقت بارقه ای امید به وجود آمده ،دستی از درون یا بیرون آن امید را از مردم گرفته"این آخرین جمله ای بود که سازنده فیلمی آنیمیشن از زندگی زن های ناصرالدین شاه در یک برنامه تلویزیون بی بی سی گفت و در همان اثنا داشت قتل امیر کبیر گرچه واقع گرانه نبود را نشان می داد و دیگر اینکه تقریبا از حرم ناصری خیل عظیم زنانی را نشان داشت که گوینده می گفت این ها زن های عقدی و صیغه ای شاه بودند و بیشتر شان را حکام محلی برای شاه پیشکش می فرستادند.بیشتر این عکس ها را خود ناصر الدین شاه به وسیله دوربین اهدائی ملکه انگلیس گرفته و در این عکس ها عکاس که خود شاه باشد عکس های را سعی در به سبک عکاسان آن زمان اورپا برداشته،تقریبا قیافه همه از جمله لباس و حتی آرایش خیلی به هم شبیه اند،نمی فهمدیم در بیشتر چهره ها یک غمی نهفته می دیدم غمی که مثل یک مرضی وا گیر و یا نمی دانم مثل یک کپی، بگویم بهتر است ،دیده می شود.خانم ها بیشتر به هم گمانم به طور یکسان شباهت فامیلی دارند و این خیلی برایم عجیب بود و عجیب تر اینکه تا حال صد ها بار من از این عکس ها دیده بودم و مثل حس امروزی را نداشتم،غمی سنگین را روی شانه هایم احساس کردم ،غمی که تا حالا نداشتم و شاید داشتم نمی دانستم.یک رشته نانوشته و نا باور مرا به تک تک این زنان نگون بخت داشت وصل می کرد و لحظه ای خودم را پیش آن ها احساس کردم،گفتم که تا کنون این عکس ها را بارها و بارها دیده بودم ولی همچین احساس و فکری نداشتم.ولی در این عصر غمگین جمعه ،آری شاید هم این عصر جمعه و سن و سالم باید باشد،بیشتر باید روی این نوع نگاه و تنهائی ام در جمع باید باشد.امروز اصلا حال و حوصله کوه رفتن هم نداشتم همه اش در خانه پشت میز تحریر خود را به کتاب خواندن و فیش برداری از آن که می خواندم و موزیک گذراندم،ولی عصر جمعه ای و غم غروب اش را خیلی وقت بود دیگرتجربه نکرده بودم،ولی امروز نمی دانم چه ام شده است خدای من آن چه کافکا در مسخ نوشته را خود تجربه کرده بود یا نه.در خبر ها امد که آقای احمدی نژاد هوس کرده از زندان ها باز دیدی کند، به خیالش دیدن و بازدید زندان ها هم سفر استانی است که دوره کند و یک دست در کیسه پول و دست دیگر در حال گرفتن نامه های شهر وندان و صد البته عکاسان در پس و پیش.نه آقا رئیس این جا دیگر واقعا خط قرمز دیگران است و هم حوزه و استحفاظی کسان دیگر،یعنی صاحاب دارد این ملک،نمی شود که بدون تشریفات و این حرف ها ...نوشته اند نمی دانم از کدام زندان رضا شاه می خواست بازدید کند که مجری آیرم بود و یک عده شهربانی چی دیگر،شاه را که برده بودند تو و از اینکه گزارشاتی هم از قبل در مورد تیمسار آیرم شنیده بود و سط باز دید ترس برش داشته بود و با تغییر بیرون آمده بود و بازدید را هم نیمه کاره.البته حرف حرف می آورد خدا به دور از آقای رئیس جمهور.تازه وقتی مشاورش را که زندانی شده و راویان هم می گویند برای معاون اش هم خوابی دیده بودند به خیر گذشت،خلاصه من بودم از این هوس ها نمی کردم،تازه تشریف بردید و هر زندانی هم که البته خودش را بی گناه می داند و یک نامه ای به دستتان داد که چه،آن شهرستانی رئیس ندیده که نیست با پنچاه و یا صد هزار تومن یقه مبارک را ول کنند، این ها زندانی اند با کوهی از پرونده و گناهی کرده یا نکرده،تازه اگر عادی باشند یک چیزی اگر امنیتی بودند چه.بیشتر همه شان به خاطر سرکار و یا انتقاد به کار های همکارانتان آن توی چهار دیواری اند.مگر آن اجتماع دانشجوئی آقا خاتمی را ندیدید که آن دانشجوی شهرستانی چه طور بی ادبانه با ایشان سخن گفت مثل اینکه ارث باباش را از آن سید فیلسوف می خواست،به نظرش خیلی هنر کرده بود که به یک انسان شریف و محجوب می توپید،من بیننده پای تلویزیون آب شدم از این بی حیائی بچه سیاسی ریغو،به خدا.نه آقا رئیس به خاطر مشاورتان این ریسگ را نگنید و هر وقت دلتان برایش تنگ شد بفرمائید حضور می آورند،لازم نکرده شجاعت به خرج دهید،من که اصلا نمی پسندم این صله رحم را، خود دانید.از آن طرف هم مجلس تورکیه به دولت اجازه داده هر وقت دلش به خواهد به مدت یک سال از تاریخ صدور مجوز به هر کشور متخاصم جواب داندن شکن بدهد،مثل اینکه بوی ناتو می اید،حالا که سازمان ملل اجازه نمی دهد با یک سناریو می توان ناتو را به کار کشید،تا نظر شما چه باشد آقا رئیس.مخصوصا که آن رهبر حماس هم شکر های خورده و اردوغان را رهبر جهان عرب و اسلام کرده و مرسی هم که دعوت داشت وسخنرانی هم کرده و گویا از دیگر اعراب هم بودند من که ندیدم ،فقط شنیدم.این ابر قدرت ها برای هر ملکی یک آچار و کلید متفاوتی دارند، یعنی برای یک کشور عربی با یک کلید مخصوص به خود،همه شان را با یک کلید باز نمی کنند. فعلا که برای سوریه کلید قتل عام را درپیش گرفته اند،چون همسایه را باید اسرائیل بی پیر باید انتخاب کند همه کس را نمی شود همسایه اسرائیل کرد، تقریبا آقای مرسی را پسندیده اند،بعد سوریه گمانم نوبت اردن باشد که این جمعه یواش یواش بویش آمد و شاه عبدالله نخست وزیر تمام فلسطینی را انتخاب کرد و راه پیمائی اخوان المسلمین را امروز به طور رسمی شروع شد،به نظرم زیاد طول نمی کشد،بوی اش می آید
Muradə yetmədən kuyindən ey siminbədən getdim
Ürəkdə dağ qıldım lalə tərki çəmən gətdim
Tikanla gül kimi bir yerdə ömr etdik fələk birdə
Xilafı-rəsm dövr etdi o dilbər qaldı mən getdim
Nigarım həmnişinimdi fələk bir nəqş işlətdi
O şirin nəqşi tək qaldı mən oldum Kuhkən getdim
Gece sübhə qədər yandım qəmində şəmi məclis tək
Günəş tək nur saçınca çöhrəsi söndüm həmən getdin
Füzuli dərdimə dərman düşünmə yar kuyində
Ki mən ölməkçün orda boynuma saldım kəfən getdin
اؤره ک ده داغ قیلدیم لاله، ترک چمن گئدیم
تیکان لا گول کیمی بیر یئرده عمر اتدیک فلک بیرده
خلاف رسم دور اتدی، او دلبر قالدی من گئدیم
نگاریم هم نشیمیم ،دیر فلک بیر نقش ایشلئدی
او شیرین نقش تک قالدی، من اولدوم کوهکن گئدیم
گئجه صبحه قدر یاندیم غم ییندئن، شمع مجلس تک
گونش تک نور ساچینحا چهره سی ، سوندوم همن گئدیم
فضولی، دردیمه درمان دوشونمه یار کوی یینده
کی من اؤلمک ایچون اوردا ،بوینوما سالدیم کفن گئدیم
مراده یئتمه دیم کوی ییندن ای سیم بدن گئدیم