شمس گئل معراجه آپار


نه قئدئر وار سان ای نیگار چشم غمار؛
وئره سئن باده منه ؛بیر باده کی  الست دئن قالمیش؛
ایچئرئم؛
 داهی عشاقه گئلئر؛
باده یه انس ؛ تانری دان قالمیش.
انس و انسانییت؛ کرم لطف خدای ازلیست.
شمس؛ سئن داهی بیر پری چهره سئن ؛ عاشیق لئرینه ؛
بیز لئره رحم قیلیب؛گئل بو مکتب ده  آپار  معراجه.
"رکن رابع"
اودا معراج ؛ اما معراج او حضرت آلاهی یا کی  نسیمی معراجی،
بیزده معراج اولالی باشقا بیر عالم ؛شمس ایم
من او معراج دا قالدیم ؛ که "براق" گئدمیشدی .
سئن ائله چلّه فکرینده ؛
بو دا معراج عاشیق لئر ؛
نئقئدئر اؤیرئمئده هوسیم ؛ وار سئن ایله چوخلو سوزوم.
سئن ألین وئرمنه؛ بو معراج ده حق سئن- سئن؛ آل آپار قویما قالیم غفلت ده،
چون نیازیم وار سئویب - سئویمئک ده؛ اولاسان تکجه بیر عاریف ؟
شمس رحم قیل قالدیق ؛بیزلئره جهالت سم .
آل آپار ؛ بیزلئری معراجه ؛ هر نه وار رذالت دی هر نه وار جهالت دی.
تام وجودوم تشنه محبت دی؛ سئن منه داهی بیر عالیم



داهی =ذکا
براق   = در روایت ها اسم اسبی است که با حضرت به معراچ رفت
رکن رابع= نوعی از معراج که حضرت رفته ، شیخ گیلانی وسید کاظم رشتی و شیخیه قائل به آن
الست = عربی است با س ساکن   و روز ازل و زمانیکه ابتدا ندارد

آمدن شمس به تبریز

روزم به نماز گذشت دیروزم؛
چون آمدنت هم بود نیاز
رفتن ات هم به نیاز
چگونه لحظه-لحظه دیروز را کنم تصویر؛
چون که سیمای تو بود مرا منظور؛ صیرت به  چهانی شامل.
آن صحبت فراق ؛آن کردار؛
غم و اوندوه بود در تکرار.
قلب ام هم در شوق؛که می خواست سخن،
گوشم همه کلام جادویت بود؛نخوانده شعرت نقشی بر سنگ.
گفتیم و شنیدیم به هجر؛
نا توان از  گفتنی ها بسیار؛
چله ای خواست دلم بی اغیار.
تونماندی ولی،رفتنت باز به هجرت ماند؛شاید
غم از رخ شهریار تبریز بردی به عبرت ماند شاید

زمانه غریبه است


زمانه غریبه ای است ؛قدیم تر ها می گفتند سواد یاد بگیر تا به نانی و آبی برسی و استخدام اداره ای ؛و راه باز است برای پیمودندرجات ادرای.اما اکنون باید سواد داشته باشی برای بهتر زندگی و بهتر معاشرت کردن . نخوانده ای و به همان ادبییات سی سال پیش؛ حرف می زنی و می رنجانی.اگر بالاترین مقام اداری را هم داشته باشی پشت تریبون آنقدر بد حرف می زنی که دنیا برایت می خندند،همان گونه که در ابرقو صحبت می کنی در دانشگاه های معتبر دنیا هم با آب و تاب صحبت می کنی و همه از تو می رنجند. سواد به رتبه دانشگاهی ات نیست سواد به آداب دانی و معاشرت و انسان دوستی هست.اگر نفهمی که کویت و عربستان و امارات کشور نیستند بلکه ملک شخصی شیوخ اند کارت زار است.اگر چه هر نقشه رسمی جغرافیائی این ها را کشور می دانند و پرچم سازمان ملل بعد پرچم این هاست باید بدانی سخت در اشتباه اید نه عزیزان ؛ این ها کشور نیستند ملک شخصی امیران و شیوخ اند که تو یاد نگرفته ای جون کسی نخواسته به شما بگوید.انتظار بی موردی دارید.اگر نگفته اند که کشور بنگلادش اولین صادر کننده لباس های نخی با بیست و سه میلیارد دلار صادراتی سالانه است؛اشتباه شماست که به دنبالش نرفته اید این ها را در کتاب های درسی نمی نویسند باید خود به دنبال یاد گرفتن اش باشی .اگر خیال می کنید که در میدان تقسیم؛ تورکیه نابود خواهد شد؛این فکر تو نیست دارند برایت فکر می کنند.اینکه احساس کنی با اعتراض خیابانی جکومتی را پائین می کشند در اشتباهی لااقل سوریه باید یرایت نشان داده باشد که نه با اعتراض های خیابانی حکومتی عوض نمی شود باید اجماعی باشد و به شما فکر کنند.سخنم را باید لس آنجلسی ها و بعضی از شاهسون ها بدانند که مردم را برای هر اعتراضی به خیابان کشیدن یعنی جان جوان مردم و مسیر تحصیل اش را خراب کردن است.اگر چه جان ما دست خداست ؛ولی مسیر انتخاب ها گاهی در دست دیگران است زیادی کم حوصله و بی رمق نشو؛ دنیا را دیگران می چرخانند؛ شما به ظاهر امر نگاه نکنید؛اگر طوفانی در امریکا شش میلیارد دلار زیان مادی می زند؛بیشتر مردم خوشحال اند چون چرخ کشور شان و اقتصادشان به راه می افتد؛اصلا نگران کشور های سرمایه داری نشو؛ هر چه قدر بلا بیشتر،آبادی و در آمد بیشتر.مطمعن هستم اصلا متوچه نمی شوی؛ باشد همین طور بمانی برای همین امپریال ها بهتر تر ای؛ بمان.از اول جنگ های همسایه افغانستان لحظه ای از دود دم مواد مخدر از محافل امپریال کم نشده چه طالبان باشد چه ژنرال های پاکستان و چه کلاس های دینی عربستان در مدارس کویته یا پاکستان.
  • ‏‎Shahin Moradi‎‏، ‏‎Ali Davari Chekan‎‏، ‏‎Zakiyeh Zolfagari‎‏ و ‏‏9‏ نفر دیگر‏ این را می‌پسندند.
  • Babak Sayah استاد خیلى چیزها عوض شده حتی لذت زندگى کردن
  • Reza Bargoshadi وقتی زد ارزشها به ارزش تبدیل میشود مردم عادی خیلی زود تحت تاثیر قرار میگیرد . سپس قبح مسئله برداشته شده بعضی از تحصیل کرده ها هم متاثر میشوند.و این خیلی خطر ناک است با تزریق غرور و هویت ملی و حتی قومی در اثر پیروزی های مردمی مانند انتخابات ریاست جمهوری که باعث اتحاد و هفکری بیشتر مردم شد و یا پیروزی غرور انگیز فوتبال که هویت توده هارا منقلب کرد
  • Hassan Oskouei Reza Bargoshadi، Davood Zolali، Mohammad Mehrani و دیگر دوستان آقایان بابک سیاح و یاشار داوودی و خانم ها سهیلا قنبری شاعره محترم و سرکار خانم منصوره قاسمزاده که حقیقتا زحمت کشیده اند و نوشته حقیر را مطالعه فرمودند و به بحث گذاشتند ممنون هستم.
  • خلیل پشت چی اسکویی قبل از هر چیز این جمله زیبای ایرانی " انجا که می گوید "خواستن توانستن است را یاد اور می شوم .و اما بعد .... سرنوشت هر ملتی و هر قومی تنها به دست خویش است و تمام ....حالا اینکه ملتی حالش را نداشته باشد و یا به قول شما سوادش را نداشته باشد ....ویا اینکه انقدر در مرز دو عالم و دو خط زندگی سر گردان باشد که به خود نیاید دیگر فرق می کند .وقتی خبر نگاری در جلو دانشگده اقتصاد از ده دانشجوی اقتصاد نام وزیر اقتصاد را می پرسد "و تنها یک نفر ان هم به شک به درستی جواب می دهد مسئله خیلی فرق می کند .در هر حال رنسانس یه ناچار باید شکل گیرد ...و سپس سالینی زیاد باید بگذرد تا فکر ها و نگرش ها صیقل یابد .ولی با نیم نگاهی مثل اینکه به عوض رو به جلو رفتن از هر بابت ....شور بختانه نه تنها پیشرفتی نداشته ایم بلکه پسرفت هم داشته ایم ....من باب مثال در مورد کتابخوانی ما ایرانیها عملا می بینیم که نسبت به سالیان دور پس رفت داشته ایم ......حتی روزنامه عادی را عادت به خواندن نداریم .و این بن مایه ترقی و پیشرفت است .تمدن غرب در پی نویسندگان "جامعه شناسان "دانشمندان "و همچنین مردان و زنان ازاده شکل گرفته .نه مانند افرادی مانند حاجی "همسایه محل کار من .......