بی عنوان

آقا…. این اخبار صدا و سیمای ما هم عالمی ایست ، عزل و نصب ها که تمامی ندارد ، فعلا تا سطوح بخشداری هم ولمان نمی کنند، کم مانده برسند به کدخدائی.در این گیر وداری گزارش های بین المللی  راجع به ترور حریری و سوری ها و زلزله پاکستان و انژی هسته ای ، اقا عادل فردوسی پور هم ول کن پرس پولیس و استقلال نیست. بابا ول کن این فوتبال جهان سومی را ، ما را سنه ننه.

راستی خودمانیم کیف کردم از این لیست در یافتی های قرمز ی ها ، آ آ پروین مدعی بود که چیزی نگرفته اند طفلکی ها. حال با چه روی باید تکذیبش کرد.

تا این مربی خارجی را کنارش نزنند ؟. فکر کرده، مربی های وطنی برک کلم اند بگذارند از  کرواتی جماعت ، از گرد راه نرسیده لوطی خورش کنند این عنوان جهانی را.

نه آقا …این افتخار باید نصیب ما شود مگر شهر هرته .

این برادر و برادر زن آقا بشار اسد هم که اهل بخیه اند ، بیچاره سوری ها هم مثل همه ما ها باید برای رفتن به لبنان باید ویزا بگیرند، دیگر آن ممه را لولو برد.

یقه دریده خانم رایس را هم سیاسیون امریکائی ول نمی کنند که الّا بلّا باید برای خروج خودتان از عراق مادر مرده تاریخ بزنید ، به این می ماند که چک تاریخ دار بدهی دست طلب کار ، تا روز قیامت هم تاریخ چک باشد باز هم صور اصرافیل را می زنند.

خلاصه اول و پنچم آبان هم دوساعت دیر به اداره می رویم ، خدا قبول کند . راستی از پول نفت بر سر سفره هم خبری نیست ، گفته اند برای حفظ آبروی مفسده های اقتصادی اسمشان را نمی آورند، ولی آفتابه دزد هار را چی ، والله اعلم

آ آ رفعت

تا ما به این آآ رفعت خودمان می گوئیم : آقا آ ... کم کاری می کنید دیگر چرا مطلب برای این وب لاگ مادر مرده نمی آوری.

فورا بک موضوع بو داری سر هم می کند میآورد،  و می گوید:که بیا، این هم مطلب. با دقت که نگاه می کنیم به انشای ایشان ، تازه متوجه می شویم که آقا می خواهند، دست دستی ما را به گذارد توی حنا.البته دست هایمان را.

این دفعه هم نکرده نامردی با کله رفته تو سینه کیهانیان، آنهم به گفت و شنودشان.

خوب است یک کمکی هم عقل توی کاسه سرمان پیداست ، با یک مقداری زدن از چپ و راست مطلب آقا را میشود کاری کرد.

این دفعه دیگر رودر بایستی را گذاشتم کنار گفتم: مرد تو که زن بجه داری ، صاحب  نوه هم که میشوی این روز ها . تو دیگر چرا، اگر رفتی توی دوستاق یک چند ماهی ماندی،کسی سر اغ تو را نمی گیردُ  بیچاره کسی نیست که تو را توی medya تیترت کنند، مائیم این وبلاگ با این خواننده اش که خودمان باشیم، مگر حرف توی گوشش میرود.

هزار بار گفتم مطلب که مینویسی مواظب باش پر شال کسی برنخوری؟

مگر حالی است این آ آ رفعت مان، فکر می کند پشت دریای مانژ منزل کرده

 

 ّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّ
هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

`اولین برف در دامنه سهند نشست. از بلندای شهر به خوبی پیداست. و من زیبائی را دیدم، به انتظار بهار می مانم ، تا دوباره در آغوش کشم این یار کهن سر زمین مهربانم را،

تبریز شهر پدران و مادران ما چه آرام به برف های سهند خیره شده است ،  سالیانی است لب های تشنه اش به آبی نرسیده است ، سالیانی است که لبی از درد های تشنگی سخن نگفته است . اگر یک بار میشد لبی به سخن در آید ، و از تشنگان این گهن دیار بگوید ،  کاش آب  چشمه های روان سهند به لب تشنه ای شهر پیر میرسید و باز شوق جوانی می داشت و دل تپنده اش به اشتیاق فرزندان ترک دیار کرده می طپید.

 

سخن جمعه ؟ از کیهانیان

در دوران ریاست الوزرائی قبیله اصلاحاتچیان  ُ  که هر روز چشممان به مقالات اثر بخش رقیبان اصول گرا در روز نامه های منتسب بود که مبحث گرانی را عنوان و ما اهل بخیه هم دلمان خوش که منتقد دولت داریم و از اقشار زیر خط هر روز دفاع می کند .بود تا روز بعد انتخابات ُ که در به در در موضوعیت گرانی قلمی ندیدم و از صدای وسیما هم آنچنان آبی تر نشد ُ که چشممان روز شد به ستون گفت شنود کیهانی ُ بعد مطالعه آن قلم شیوا خوش کردم که مراجعین محترم این وب لاگ حقیر که میشود گفت یک نشریه فامیلی است و لا غیر ُ بداند که باز اصولیون به فکر آن ها هستند و مقاله های می نویسند که اگر روی سنگ بگذارید آب می شود. باور نمی کنید مشاهده فرمائید.



۸۴/۷/۲۸
کیهان پنچشنبه

گرانی ( گفت و شنود )

گفت: از گرانی چه خبر؟!
گفتم: بیداد می کند.
گفت: هفته گذشته، مجلس 3 روز برای مقابله با گرانی به دولت مهلت داده بود ولی دولت جوابی نداد و مجلس هم مهلت را تمدید نکرد...
گفتم : پس چرا اینجوری شد؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم : شاعری نزد ثروتمندی رفت و شعری که در وصف او سروده بود را برایش خواند. شخص ثروتمند خیلی خوشش آمد و به شاعر گفت، هنگام خرمن بیا که جایزه ات را بدهم. شاعر به هنگام خرمن نزد او رفت و گفت به وعده ات وفا کن. یارو گفت؛ کشک چی! پشم چی؟ تو یک شعری خواندی که بنده خوشم آمد، من هم یک حرفی زدم که تو خوشت آمد، این به آن در!




پیام و نوشته روز نامه وزین کیهان خیلی ساده و روشن است و اگر کسی موضوع را درک نکرده لطف فرموده یک بار دیگر مطالعه فرماید و اگر باز خدای ناکرده از بیخ متوجه نشدند که نشدند - مصداق شعر سعدی اند که فرمود ُ نشاید که نامت نهند آدمی . برو چهار سال بعد دو باره باور کن این گفت مان گرانی را  ُو به دکتر رای بده  ُ تا این بار که تشریف آوردند انشالله مخ ات را عمل کنندُ. دکترُ  دکتر است دیگر  حالا چه فرقی می کند که چه دکتری باشند.