اوُلی و دوُمی

آنکه اسمش قزافی بود و خیلی هم داشتُ به عبارتی دلی به اندازه منقل. همان اول کاری کرد کارستان که همانش را هم روئسای ما را خوش نیامد.ودیگز کره بود از نوع شمالی اش. که اتفاقا ما هم یک وقت های در قدیم پهلوانی داشتیم به اسم شمالی که خیلی هم کیا و بیائی داشت در همان عصر شاهی و بعد ها شد دست فروش کنار خیابان.و به برو بچه های سد معبر شهرداری هم باج می داد ُ و هر که از راه می رسید یک گوشی از ایشان می برید که همان گوش از خیلی وقت ها  یعنی در عصر شاهی ُبه حرفی و حدیثی دعوا راه می انداخت.

حال روایت ماست که چه طرحی بیندیشند روئسای قوم که نه مثل قزافی شویم و نه مثل کره شمالی . که هر دو وارفتند. خدای عالم حتم دارم کمک ماست ورنه تازه گی ها شاخص گرانی گوجه فرنگی است نه تابلوی بورس تهران و گزارش بانک مرکزی.

می ماند اینکه هنوز ما خوشیم از درآمد نفت. می شنویم از آن های که به خارج مرز های همسایه می روند و  دلی به خمره و لب دریائی در باز گشت از گرانی هتل و آنچه که افتد و دانی. می گویند این سرزمین ما بهشت است البته در ارزانی. که قدر ش را نمی دانیم. و کسی نیست بگوید نه آن که تو می گوئی بهشت نیست دلار نفتی است که مصرف می کنیم . والا بهشت سر زمینی است که آب دارد و کشاورزی دارد  و همه جا سبز -صنایع اش رو به راه است سد دارد و باران و بالاخره تولید دارد .و صد البته بیکار کم دارد. آن لیتر بنزین مصرفی که هشتاد تومن ناقابل اش می دهیم ُ آب دماوندش هم  که حساب کنیم دویست تومان پولش است.

وقتی آقا علی(ع) فریاد در چاه می کرد

مرگ دلخراش دو پسربچه پلاستیک جمع‌کن در کرمان



۲۴ بهمن ماه ۱۳۸۵    ساعت : ۳۶ , ۱۸
خبرگزاری انتخاب :
دو کودک که برای جمع‌آوری پلاستیک‌های کهنه به یکی از محله‌های اطراف کرمان رفته بودند، در چاله‌ای عمیق و پر از آب خفه شدند.

به گزارش ایسنا، نشریه «بام کویر» کرمان در شماره این هفته خود نوشت: دو کودک 8 و 9 ساله که ظاهرا افغانی بودند، صبح روز دوشنبه هفته گذشته بعد از بارندگی‌های شدید روز قبل به جای رفتن به مدرسه، برای جمع‌آوری پلاستیک‌های کهنه جهت کسب روزی از محل سکونت خود خارج شدند. این کار هر روزه آنها بود.

200متری محله‌ سرآسیاب کرمان بعد از قبرستان و اطراف یک معدن شن، پلاستیک‌های زیادی ریخته بود و آن طرف‌تر روی سطح آبی که داخل یک چاله جمع شده بود، چند بطری خالی و تکه‌های پلاستیک خودنمایی می‌کرد.

در این حال یکی از دو کودک خردسال به تصور این که این آب روی یک چاله کم عمق جمع شده و راحت می‌توانند تکه‌های پلاستیک را جمع کنند، به طرف گودال آب رفت، اما این چاله عمیق شنی همچون باتلاقی، او را در خود فرو کشید.

این در حالی بود که کودک دوم که برای کمک به دوستش، دست او را گرفته بود نیز در گل‌ولای فرو رفت.

به نوشته این نشریه، اهالی منطقه می‌گفتند: راننده یکی از لودرها که متوجه این اتفاق شده بود، برای کمک به طرف این دو پسربچه رفت، اما انگار دیر رسیده بود.

به این ترتیب تنها جسد این دو کودک توسط نیروهای امدادی از گودال 5 متری خارج شد و پس از ارجاع به پزشکی قانونی، علت مرگ خفگی اعلام شد.